کتاب کینکاس بوربا

نویسنده: ماشادو د آسیس

صبح روز بعد کینکاس بوربا با عزم رفتن به ریو د ژانیرو از خواب برخاست. یک ماه بعد برمی‌گشت. بعضی کارها داشت که باید به انجام می‌رساند... روبیائو مات و مبهوت مانده بود. آخر بیماری‌اش، پزشکش؟ بیمار جواب داد که دکتر آدم کلّاشی است و مرض هم چاره‌اش بی‌اعتنایی‌ست، مثل سلامت. بیماری و سلامت دو روی یک سکه‌اند، در وضعیت اومانیتاس.

مرد بیمار حرفش را با این گفته به پایان برد: «برای بعضی کارهای شخصی می‌روم. علاوه‌بر آن، نقشه‌ای دارم که از بس فوق‌العاده‌ست، حتی تو هم ازش سر درنمی‌آری. می‌بخشی که صریح حرف می‌زنم، اما می‌خواهم با تو رک و راست باشم، با تو بیش‌تر از هر کس دیگر.»

روبیائو یقین داشت که این نقشه هم مثل خیلی‌های دیگر، با گذشت زمان فراموش می‌شود، اما اشتباه می‌کرد. از قضا حال بیمار انگار بهتر شده بود. دیگر در بستر نمی‌خوابید، بیرون می‌رفت، چیز می‌نوشت. آخر هفته گفت بفرستند به سراغ سردفتر.

صفحه ۲۵

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب کینکاس بوربا

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

رقص مرگ در تروا

مروری بر کتاب ببر پشت دروازه نوشته‌ی ژان ژیرودو

آزادی به رنگ آتش

مروری بر کتاب محاکمه‌ی ژان دارک در روان نوشته‌ی برتولت برشت

آیا جادو نجاتمان می‌دهد؟

مروری بر کتاب آئورا نوشته‌ی کارلوس فوئنتس

کتاب های پیشنهادی