کتاب هویت

نویسنده: میلان کوندرا

- آری، من می‌توانم دو چهره داشته باشم، اما نمی‌توانم در آن واحد هر دو را داشته باشم. در برابر تو چهره‌ای دارم که شوخ است. زمانی که در دفتر کارم هستم، چهره‌ای جدی دارم. من پرونده اشخاصی را که در جست‌و‌جوی کار نزد من می‌آیند رسیدگی می‌کنم؛ آنان را باید برای کاری توصیه کنم یا نظر منفی بدهم. در میان آنان کسانی هستند که وضع خود را، با زبانی به‌غایت مدرن، با همه تعابیر قالبی، با اصطلاحات حرفه‌ای و با تمامی خوش‌بینی الزامی، در نامه‌هایشان بیان می‌کنند. برای نفرت داشتن از این مراجعان نه نیازی به سخن گفتن با آنان دارم و نه نیازی به دیدنشان. اما می‌دانم که آنان‌اند که به خوبی و با جدیت و حرارت زیاد کار خواهند کرد. و سپس، کسانی هستند که، مسلما در موقع و وضعی دیگر، خود را وقف فلسفه، تاریخ هنر یا آموزش زبان فرانسه می‌کردند، اما امروز، چون امکان بهتری وجود ندارد، تقریبا از سر نومیدی، جویای کار در نزد ما هستند. من می‌دانم که آنان کاری را که درخواست می‌کنند در نهان خوار می‌شمارند و، بنابراین، برادران من‌اند. و من باید در این میان قاطعانه تصمیم بگیرم.


درباره‌ی کتاب هويت نوشته‌ی میلان کوندرا

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب هویت

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

ضیافت باشکوه

مروری بر کتاب جاودانگی نوشته‌ی میلان کوندرا

والسی برای خداحافظی

مروری بر کتاب مهمانی خداحافظی نوشته‌ی میلان کوندرا

عشق‌های خنده دار

مروری بر کتاب عشق‌های خنده‌دار نوشته‌ی میلان کوندرا

کتاب های پیشنهادی