سرعت تغییرات محیطی در کلانشهرها آنچنان است که هر آن ممکن است چیزی که به آن دل بستهای یا به آن احساس تعلق میکنی دود شود و به هوا رود یا چهرۀ دیگری به خود گیرد. در این شرایط که تعلق و دلبستگی به چیزی ثابت غیرممکن است، مبدائی ساکن برای شهرنشین وجود ندارد و از این رو همیشه در زندگی روزمرۀ خودش هم احساس دورماندگی و هجرت میکند. در این یادداشت این دورماندگیِ مداوم را از نظر میگذرانیم و برایش از شعر نیما و بودلِر شاهد میآوریم.
بیشتر بخوان