
کتاب نازنین
معرفی کتاب «نازنین» داستایفسکی: روایتی هولناک از یک ذهن خودشیفته
در میان آثار غولآسای فیودور داستایفسکی، گوهرهای کوچک و درخشانی وجود دارند که تمام قدرت روانشناختی و عمق فلسفی رمانهای بزرگ او را در حجمی فشرده به خواننده عرضه میکنند. کتاب «نازنین» که در فارسی با این عنوان شناخته میشود، یکی از همین شاهکارهای کوچک است؛ اثری که به گفته سوزان سونتاگ، «همچون هر هنر والایی، خود را در قامت یک راز جلوهگر میسازد.»
یکی از اولین سوالاتی که برای خواننده فارسیزبان پیش میآید، نام اصلی کتاب است. عنوان اصلی این رمانک در زبان روسی «Кроткая» است که در انگلیسی اغلب به A Gentle Creature یا The Meek One ترجمه میشود. عنوان فرعی کتاب نیز «یک داستان خیالی» است که خود داستایفسکی بر آن نهاده.
داستان کتاب: ازدواجی که به تراژدی ختم میشود
داستان از زبان یک امانتفروش روایت میشود؛ مردی که خواننده به سرعت متوجه میشود با یک راوی غیرقابل اعتماد، خودشیفته و عاصی طرف است؛ شخصیتی که میتوان او را با راویان شاهکارهای دیگری چون «یادداشتهای زیرزمینی» و «جنایت و مکافات» مقایسه کرد.
او که از سر انزوا و نخوت به شغل امانتفروشی روی آورده، دل به یکی از مشتریان همیشگی خود میبازد: دخترکی شانزدهساله، جوان و سرشار از شور زندگی که از سر فقر، وسایلش را نزد او گرو میگذارد. مرد با او ازدواج میکند، اما نه از سر عشق، بلکه بیشتر از روی حس تملک و قدرت. چندی نمیگذرد که سکوت و جدایی بر رابطه آنها حاکم میشود و مرد به رابطه همسر جوانش با یکی از همقطاران سابق خود مظنون میشود. این شک، آغازی بر یک تراژدی روانشناختی است که به شکلی هولناک به پایان میرسد.
موضوع اصلی: نبرد تفسیر و تقصیر
«نازنین» بیش از یک داستان ساده، یک مطالعه عمیق روانشناختی است. خود داستایفسکی این اثر را داستانی درباره «حیطههای تفسیر و تقصیر، نخوت و نجابت، فرافکنی و نفی فردیت دیگری» توصیف میکند. این کتاب به شکلی استادانه نشان میدهد که چگونه یک ذهن بیمار و خودمحور، واقعیت را به گونهای تفسیر میکند که دیگری را مقصر جلوه دهد. راوی داستان، همسر جوانش را نه به عنوان یک انسان مستقل، بلکه به مثابه یک شیء یا یک معما میبیند که باید آن را حل و کنترل کند. او با سکوت و قوانین سختگیرانه خود، روح سرزنده «نازنین» را در هم میشکند و در نهایت او را به سوی نابودی سوق میدهد.
قدرت این داستان کوتاه به حدی بوده که الهامبخش اقتباسهای سینمایی فراوانی از کارگردانان بزرگی چون روبر برسون و سرگئی لوزنیتسا شده است.
درباره ترجمه یلدا بیدختینژاد
جان بخشیدن به صدای پیچیده، عذابدیده و خودفریب راویان داستایفسکی در زبان فارسی، هنری است که نیاز به درک عمیق روانشناختی و تسلط بر زبان دارد. یلدا بیدختینژاد در این ترجمه که توسط نشر چشمه منتشر شده، به خوبی توانسته این صدای خاص را بازآفرینی کند. نثری دقیق و روان که به خواننده اجازه میدهد تا در تالارهای تاریک ذهن این امانتفروش قدم بزند و شاهد شکلگیری یک فاجعه باشد.
حرف آخر
«نازنین» یک داستان کوتاه نیست، بلکه یک شیرجه عمیق به تاریکترین زوایای روان انسان و مطالعهای دقیق درباره قدرت، کنترل و پیامدهای ویرانگر نفی انسانیت دیگری است. این کتاب در کنار «شبهای روشن»، به عنوان یکی از پختهترین و ستودهترین رمانکهای داستایفسکی، برای هر علاقهمندی به ادبیات کلاسیک و روانشناختی، اثری ضروری است.


تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»

قضاوت یک برزخ
معرفی نمایشنامهی باغ دکتر کوک نوشتهی آیرا لوین

چگونه یک داستان کودکانه میتواند شکارچیان را به فکر فرو ببرد؟
معرفی کتاب کودک من یک گوزن بودم نوشتهی احمد اکبرپور