کتاب مکبث | نشر قطره

نویسنده: ویلیام شکسپیر

مکبث

ای زمانه، تو بر هنرنمایی‌های دهشت‌زای من پیشی می‌گیری. عزم گریزان، اگر بی‌درنگ به عملش نکوشیم، هرگز دوباره به چنگ نخواهد آمد. از این لحظه، همه‌ی نوزادان دلم به نوزادان دستم بدل خواهند شد و اینک برای اینکه کردار بر تارکِ پندارم تاج نهد، بگذار این کار گفته و کرده شود، ناگهان به کاخ مكداف خواهم تاخت، فیف را خواهم گرفت و زن و فرزندان و همه‌ی روان‌های نگون‌بختی را که از تبار اویند، از دمِ تیغ خواهم گذراند. دیوانه‌وار لاف نزنیم. پیش از آنکه عزم به سردی گراید، کار صورت خواهد گرفت، ولی خیال‌پردازی بس است! این سرداران کجایند؟ بیا و مرا نزد آنان ببر.

بیرون می‌روند.

صفحه ۱۳۶

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب مکبث | نشر قطره

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

تراژدی جنایت و جنون

مروری بر نمایشنامه‌ی مکبث نوشته‌ی ویلیام شکسپیر

قدم گذاشتن در مسیر عدالت اجتماعی

مروری بر زندگی و آثار جان اشتاین بک

تراژدی حاصل از شک

درنگی بر نمایشنامه‌ی اتللو اثر ویلیام شکسپیر

کتاب های پیشنهادی