
کتاب موسیقی یک زندگی
دو روز پیش از کنسرت، برای آخرین تمرین به خانهی فرهنگ کارخانه بازگشت. وقت نهار به پدر و مادرش گفته بود که این «تمرین آخر» است. تمام بعداز ظهر کار کرد و همهی قطعات برنامه را نواخت، اما یاد توصیهی مادرش افتاد و دست از کار کشید. مادرش گفته بود: گاه، از فرط تکرار، آن ارتعاش باطنی ناشی از تازگی را از دست میدهیم، آن خردک شرر معجزه یا تردستیای را که هنر بدون آن از کار بازمیماند. بعد هم افزوده بود: « در واقع این حرف در باب دلهره هم صادق است. اگر هیچ دلهرهای نداشته باشیم، باید این آرامش را نشانهی بدی بدانیم...
صفحه ۴۰



ترس و نفرت از ماموران اشتازی
معرفی کتاب متولد آلمان شرقی (زندگی زیر سایه دیوار) نوشتهی هستر وایزی

بیدارم نکنید، بگذارید همینطور بمیرم!
معرفی کتاب واقعیات قضیهی آقای والدمار همراه با دو نقد ادبی نوشتهی ادگار آلن پو

نغمهی آزادی یک زن در شب های بلورینِ برلین
معرفی نمایشنامه شیشهی شکسته نوشتهی آرتور میلر