
کتاب مصیبت های عاشق بودن
ای کاش مجرد میماندم
یکی از افکار آزاردهندهای که حسابی خُلق ما را تنگ میکند این است که اگر مجرد میماندیم، خیلی خوشبختتر بودیم. مشکلات فعلی رابطهمان گاهی آنقدر ذهن ما را درگیر میکنند که وقتی به گذشته نگاه میکنیم، بهطور طبیعی فقط جنبههای خوشایند تجرد و تنهایی را به یاد میآوریم. یادمان میآید آن وقتها هر ساعتی دلمان میخواست از خواب بیدار میشدیم و به کسی بابت اینکه وسایلمان را اینور و آنور انداختهایم جواب پس نمیدادیم. یادمان میآید آن وقتها کسی غیر از خودمان شاهد عادتهای بدمان نبود، و این عادتها به اندازة الان برایمان ناخوشایند نبودند. لازم نبود در مورد عادتهای غذاییمان، هر چهقدر هم عجیبوغریب، به کسی توضیح بدهیم. میتوانستیم هر جا دل مان میخواهد برویم بدون آنکه به کسی اطلاع دهیم. میتوانستیم تا ساعت ۲ نیمهشب کار کنیم بدون اینکه کسی متهممان کند وسواس کار پیدا کردهایم یا اینکه آدم بیاحساس و بیتوجهی هستیم.
صفحه ۳۱


لافکادیو: شیری که گلولهها را با سوالات بزرگتر جواب داد!
معرفی کتاب کودک لافکادیو، شیری که جواب گلوله را با گلوله داد نوشتهی شل سیلوراستاین

دفترچهی ممنوع را باز کن...
پروندهی معرفی آلبا دسس پدس و مروری بر مهمترین آثار او

من از مخلوق خویش ترسیدم
معرفی کتاب حدیث شطرنج و آخرین روزهای سیسرو نوشتهی اشتفان سوایگ