مرده ها جوان می مانند

نویسنده: آنا زگرس

«تمامش کنید!»

اروین به‌رغم صدای فروخورده‌ی سروان٬ گفته را شنید و دانست که این پایان کار است. دیروز٬ هنگام حمله‌ی گاردهای سفید به مارشتال٬ هنوز مرگ خود را باور نداشت؛ به‌رغم آن‌که او از سال ۱۹۱۴ ٬ زمانی که با همه‌ی خردسالی داوطلبانه به خدمت سربازی رفت٬ عادت کرده بود٬ مرگ را محتمل بداند. در آن زمان٬ ارتش نویدبخش چیزی بیش از یک جوانی فلاکتبار و یتیمانه بود و پوشیدن یونیفرم بهتر از به‌تن‌کردن روپوش مسخره‌ی رفتگران برلین می‌نمود.

صفحه ۱۳

مرده ها جوان می مانند

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

سختیِ پای‌بندی به یک قول

مروری بر کتاب قول نوشته‌ی فریدریش دورنمات

تنها اندیشه کافی نیست دستانتان را نیز تکان دهید!

معرفی کتاب فیلسوفی در تعمیرگاه نوشته‌ی متیو بی. کرافورد

بهترین رمان‌های نویسندگان زن معاصر

بهترین نویسندگان زن داستان‌های مدرن از لیلا سلیمانی تا نینا استیبه

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید