کتاب غرب غم زده

نویسنده: مارتین مک دونا

(صحنه تاریک است و فقط وِلش را می‌بینیم که تُندتُند نامه‌اش را از بر می‌خواند.)

وَلین و کَلمَنِ عزیز، این نامه را پدر وِلش می‌نویسد. من امشب برای همیشه از لی‌نِین می‌روم؛ می‌خواستم چند جمله‌ای با شما صحبت کنم، اما قصدم موعظه نیست، چون دلیلی ندارد شما را موعظه کنم. موعظه در گذشته هیچ وقت جواب نداده و الان هم جواب نمی‌دهد. تنها کاری که می‌خواهم بکنم اینکه از موضع آدمی که نگران شما و زندگی‌تان است، درخواست‌هایی ازتان بکنم، نگران زندگی‌تان هم در این دنیا و هم در بعدی؛ و بعدی برایتان خیلی هم دور نیست.

صفحه 71

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب غرب غم زده

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

خواب‌گردهایی بی‌اراده

معرفی کتاب پاریس ۱۹۱۹ نوشته‌ی مارگارت مک‌میلان

‌عموجان رافائله آقای خواستگار را دنبال می‌کند!

مروری بر کتاب «عروسک فرنگی» نوشته‌ی آلبا دسس پدس

میل ندارم مسیر تاریخ رو عوض کنم

مروری بر نمایشنامه‌ی رمولوس کبیر نوشته‌ی فردریش دورنمات

کتاب های پیشنهادی