آخرین صبحی که من و همسرش او را دیدیم دیگر نتوانستند شام کنار هم باشند يا حتی با هم ناهار بخورند. لوییزا بیست دقیقه پشت میز رستوران منتظرش ماند. گیج بود اما خیلی نگران نبود. تا اینکه تلفنش زنگ زد ودنیایش به آخر رسید و دیگر منتظر همسرش نماند.
صفحه ۱۳
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی