
کتاب شازده کوچولو | نشر امیرکبیر
مدتها طول کشید تا فهمیدم که او از کجا آمده است. شازده کوچولو که از من زیاد چیز میپرسید خودش مثل اینکه هیچ وقت پرسشهای مرا نمیشنید. فقط از کلماتی که جسته گریخته از دهانش میپرید کم کم همه چیز بر من آشکار شد. باری همین که او اول بار هواپیمای مرا دید (من اینجا شكل هواپیمای خود را نمیکشم چون کشیدن آن برای من بسیار دشوار است) پرسید:
- این دیگر چه جور چیزی است؟
- این چیز نیست، هواپیما است. پرواز میکند. هواپیمای من است.
صفحه ۳۱


از پشت عینک دودی
مروری بر کتاب سر کلاس با کیارستمی نوشتهی پال کرونین

تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»

وقتی باد برمیخیزد
معرفی کتاب باد ویرانگر نوشتهی سلوا آلمادا