کتاب سه هم پیمان عشق
نویسنده: هدی صابر
سطوری پیش از متن
گویند که دوزخی بود عاشق و مست
قولی است خلاف دل در آن نتوان بست
گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود
فرداست بهشت همچون کف دست
ندیدمتان، هیچ گاه. اساساً فرصتی فراهم نیامد برای دیدار، گفتار، شنیدار. من به تازگی از دبستان درآمده و به دنیای نو دبیرستان وارد شده بودم که شما از در دیگر جهان، خارج شدید؛ بهار پنجاه و یک، در کلاس هفتم نزدیک امتحانات ثلث آخر، که شما آخرین امتحان، خوش پس دادید و رفتید. من در آستان بلوغ جسمی شما در نقطه
برجسته بلوغ کیفی؛ رقص کنان در میانه میهن، میهن در سیطره کیفی کشان.
جوان اولان! ندیدمتان، هیچ گاه. از انتهای نوجوانی آرام آرام شناختم تان. زان پس تاکنون زیستم با هر سه تان به ویژه با حنیفتان. زیستم با هر سه تان؛ گفتم تان، شنفتم تان، مرور کردم تان چندباره مرور کردم تان؛ هر باره درس گرفتم از تان. بازخواندم. تان نقل کردم تان. خو گرفتم باتان.
- نام کتاب: سه هم پیمان عشق
- ناشر : صمدیه
- تعداد صفحات: 605
- شابک: 9789645790408
- شماره چاپ: 2
- سال چاپ: 1390
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: سرگذشتنامه
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
مسخ تقصیر
مروری بر کتاب مسخ نوشتهی فرانتس کافکا
سرخوردگی؛ نوید آیندهای خوش
مروری بر کتاب حسرت نوشتهی آدام فیلیپس
رأی سفید، هجو سیاه
مروری بر کتاب بینایی نوشتهی ژوزه ساراماگو
کتاب های پیشنهادی