
کتاب سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس
قبل از خرید کتاب سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس بخوانید
چگونه یک معلم زبان ساده و بیآزار، ناخواسته به اتهام جاسوسی دستگیر میشود و برای نجات جان خود باید جاسوس واقعی را پیدا کند؟ سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس، اثری کلاسیک در ادبیات جاسوسی از اریک امبلر است که خواننده را با داستانی پرکشش و طنزآمیز، به دل ماجراهای خطرناک یک مرد معمولی میبرد.
درباره کتاب سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس
این رمان که ابتدا به صورت پاورقی منتشر میشد و از سوی مجله ایندیپندنت در فهرست ده رمان برجسته تاریخ ادبیات جاسوسی قرار گرفته است، داستان وادسی، معلم زبانی است که در تعطیلات خود، ناگهان به اتهام جاسوسی بازداشت میشود. او که ناخواسته درگیر ماجرایی پیچیده شده، برای اثبات بیگناهیاش باید خود دست به کار شود و جاسوس اصلی را شناسایی کند.
خواندن کتاب سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
- علاقهمندان به ادبیات کلاسیک جاسوسی و تریلر
- خوانندگان داستانهایی دربارهی افراد معمولی که در موقعیتهای خطرناک قرار میگیرند
- دوستداران آثار جان باکن و رمانهایی با قهرمانان ماجراجو
- کسانی که به دنبال داستانی پرکشش با طنزی ظریف هستند
معرفی نویسنده: اریک امبلر
اریک امبلر با نبوغ منحصر به فرد و طنز استثنایی خود، داستانهایی جذاب و پرکشش روایت میکند که در میان آثار مشابه در گونهی تریلر، جایگاهی برجسته دارند. این اثر با ترجمهی رامین آذر بهرام توسط نشر نیلوفر منتشر شده است.
جملات کتاب سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس
«سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس از جذابترین داستان های امبلر است و در ادبیات جاسوسی اثری کلاسیک محسوب میشود. این کتاب که در ابتدا به صورت پاورقی در روزنامه دیلی اکسپرس چاپ میشد جزء ده رمان برجسته تاریخ ادبیات جاسوسی به انتخاب مجله ایندیپندنت است.»
از نگاه منتقد واشنگتن پست:
«کسی که آثار امبلر را نخوانده باشد دلهره واقعی را تجربه نکرده است.»
قسمتی کوتاه از متن کتاب
ای کاش به موقع برمیگشتم و حین جستوجوی اتاق مچش را میگرفتم. چند ثانیهای با تصور این منظره دل خوش کردم. به این نتیجه رسیدم که از جاسوس چیز زیادی برای ارائه به بگین باقی نمانده است. در خیالم لحظهای را دیدم که جاسوس را دست بسته به دنبال خود میکشم و او را در میان بازوان ماموران پلیس میاندازم.
وقتی دریافتم که جاسوس ساخته ذهنم، شیملر نیست تعجب کردم. او حتی کخ هم نبود. هیچ کدام از مسافران هتل رزرو نبودند. موش کینهجویی بود با چهرهای شیطانی، تپانچهای در جیب بغل و کاردی در آستین. موجودی شرور، نفرتانگیز، آبزیرکاه و مرموز بدون حتی یک جنبه مثبت که حتی از نظر کسانی که استخدامش کردهاند مستوجب لعن و تحقیر است.
صفحه 96
