کتاب رهیده: هجده روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم
نویسنده: گروه نویسندگان
«مراسم بـه هم خورد.» بابا همان طور که نشسته بوده توی سکوی آخرین پنجرهی آسایشگاه و با آینهی کوچک توی دستش کریدور را میپاییده، وسط نگهبانی خوابش میبرد. آینهی زنگ زده با قاب پلاستیکی رنگ و رورفته از دستش سر میخورد پایین مدرک خوبی میشود برای اثبات بیدردسر اینکه در این آسایشگاه عمل ممنوعهای رخ داده. برای همین هم مراسم نیمه کاره تمام میشود. همهی آسایشگاه سراسیمه میافتند دنبال از بین بردن اثر جرمی که روی موزائیکهای سفید انتهای کریدور برق میزده.
بابا اینها را که برایم تعریف میکند، از جایش بلند میشود، اتاق را برانداز میکند و با قدمهایش یک مستطیل فرضی میکشد: کروکی آسایشگاه کوچکتر از چیزی است که همهی این سالها خیال میکردم. سر صبر، همهی اجزای آسایشگاه را یکی یکی میچیند تـوی آن مستطیل. دلش میخواهد سکونتگاه سالهای اسارتش را «دقیق» تصور کنم. سعی میکنم پابه پای کروکی بابا تصویر ذهنیام از آن جا را کامل کنم. بعد بایستم یک گوشهی آسایشگاه و شاهد نیمه کاره ماندن عزاداری شان باشم.
صفحه ۳۸- ناشر : اطراف
- تعداد صفحات: 222
- شابک: 9786226194549
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان کوتاه فارسی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

سمفونی غربت
مروری بر نمایشنامهی ملودی شهر بارانی نوشتهی اکبر رادی

داستانی برای پذیرش تفاوتها
مروری بر کتاب کودک مشکل زرافهای نوشتهی جوری جان

بهترین کتابهای باربی تا اوپنهایمر که باید بخوانید
پنج کتابی که از حال و هوای باربی به اوپنهایمر تغییر میکنند
کتاب های پیشنهادی
