
چیزی که در سال ۱۹۸۱ برای برژنف روشن بود باید برای من هم روشن میبود: کمونیسم نظامی نیست که بشه اصلاحش کرد و هر تلاش اصلاحگرانهای به سقوطش منجر میشه. ممکنه خیلی باورنکردنی به نظر بیاد، اما گورباچف هم این موضوع رو نمیفهمید. دو دهه بعد، نوبت گورباچف بود که کمر به اصلاحات ببنده. و سرانجامش چی شد؟ فروپاشی کم و بیش کامل دنیای کمونیست. من تلاش دلیرانهش رو برای دستیابی به یه هدف محال تحسین میکنم، اما نمیفهمم چطور از شکست "بهار پراگ" و برقراری حکومت نظامی در لهستان درس نگرفت؟ یعنی اینقدر سادهلوح بود؟ یا صرفاً مثل من خالصانه به کمونیسم ایمان داشت؟
صفحه ۸۷در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید