دلكش و پریوش
نویسنده: میرزا عبدالوهاب ایرانپور
در چین پادشاهی فرخ است و دختری زیبا به نام پریوش دارد که:
فکنده حسن او آوازه هر جا به هر جانب از او صد شور و غوغا
چو لیلی گشته در هر شهر مشهور گروهی از غمش مجنون و مهجور
(184-183)
کابلستان نیز پادشاهی دادگر دارد و او صاحب پسری فرزانه به نام دلکش است که:
فروزان از رخش مهر درخشان گدازان از لبش لعل بدخشان
(211)
دلکش روزی همراه یاران خویش به شکار میرود. ناگاه کاروانی را میبیند. کاروانیان به قصد تعظیم نزد او میآیند. دلکش از سخنانشان درمییابد که اهل چیناند و با باری از حریر و پرنیان به کابل میروند. در بین کاروانیان، دلکش جوانی زردرنگ و خمیدهقامت را میبیند. او را نزد خود میخواند و از حالش جویا میشود:
که رویت از چه باشد زعفرانرنگ کشی هر دم چرا آه از دل تنگ
صفحه 41
- مترجم: مریم محمودی
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 144
- شابک: 9786002292209
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1397
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: شعر فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

بهشت موعود
بخشی از کتاب «همسر خاموش» اثر ای. اس. ای. هریسون

قتل و خوشبختی
معرفی کتاب مرگ خوش نوشتهی آلبر کامو

معمای شکست ملتها
مروری بر کتاب چرا ملتها شکست میخورند؟ نوشتهی دارون عجماوغلو و جیمز ای. رابینسون
کتاب های پیشنهادی
