دشمنان
نویسنده: آنتون چخوف
ساز روچیلد
شهری بود کوچک، از ده کوره بهتر نبود و مردم آن شهر یک عده پیر و پاتال بودند که از بس کم میمردند، مرگ را بهصورت مسئلة دردناکی در آورده بودند. در بیمارستان و حتی در زندان، سفارش برای تابوت به ندرت داده میشد. بهطور خلاصه کار و کاسبی کساد بود. اگر «یعقوب ایوانف» تابوتساز حاکمنشین استان بود، حتماً کار و بارش خیلی بهتر از وضع حاضر بود. آنوقت میتوانست خانة شخصی داشته باشد و خود را «يعقوب ماتویچ» بنامد. اما متأسفانه در این شهر کوچک او فقط به نام يعقوب معروف بود و بچههای کوچه به دلیلی که معلوم نبود او را «برونزا» مینامیدند. زندگی او، مثل یک دهاتی ساده، در نهایت فقر میگذشت. در کلبة قدیمی کوچکی که تنها یک اتاق داشت، میزیست و در همین یک اتاق، خودش، مارفا، بخاری، یک تختخواب دو نفری، تابوتها، میز نجّاری، و تمام خرت و خورتهای خانگی، با هم زندگی میکردند!
صفحه ۱۳۹
- مترجم: سیمین دانشور
- ناشر : نگاه
- تعداد صفحات: 320
- شابک: 9789643512583
- شماره چاپ: 15
- سال چاپ: 1401
- موجودی : 2 عدد
- نوع جلد: گالینگور
- دسته بندی: داستان روسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

مضحکهای از جنگ
مروری بر نمایشنامهی سرباز شکلاتی نوشتهی جرج برنارد شاو

داغِ ننگ: عاشقانهای تلخ در هزارتوی شرم و مطرودی
مروری بر کتاب داغ ننگ نوشتهی ناتانیل هاثورن

گذشته را ببوس و کنار بگذار
مروری بر نمایشنامه «باغ آلبالو» اثر «آنتون چخوف»
کتاب های پیشنهادی

