
موقع تعطیل شدن مدرسه، آقای صمدی با بچه ها حرف زد:
_ همان طور که شنیدید، پدر یکی از دانش آموزان قرار است خمرۀ مدرسه را درست کند و برای این کار به مقداری آهک و خاکستر و سفیدۀ تخم مرغ احتیاج داریم. فردا صبح که به مدرسه میآیید، هر که توانست یک خرده خاکستر نرم و الک شده و آهک و تخممرغ بیاورد.
حالا بدون سرو صدا، با صف بروید خانه. مبصرها مواظب باشند کسی توی کوچه یا لب رودخانه نایستد. کسی به درخت و در و دیوار سنگ نزند.
صفحه38
مروری بر کتاب خمره نوشتهی هوشنگ مرادی کرمانی
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتابهای پیشنهادی