خانه ادریسیها
نویسنده: غزاله علیزاده
رکسانا پشت میز نشست، به شعله شمع خیره شد:« با یک کارگردان نمایش از تفلیس فرار کردم، پنجاه ساله بود، در هر کاری استعداد داشت، ویولن می زد، آواز می خواند، چشم اندازهای روی صحنه را نقاشی می کرد. در بازیگری همتا نداشت، ذات هر نقش را با چند حرکت در می آورد، از «مفیستو» تا«ژان والژان» با ظرافت یک بند باز. مثل اغلب بازیگرها با شخصیت نمایش یکی نمی شد؛ بین جذبه و آگاهی، وجودش ذات بازی بود، تصویر دنیا. با توان فطری اش می توانست همطراز هنرپیشه های بزرگ باشد، ولی ترجیح داد به پرورش امثال ما بپردازد. چندان تحفه ای هم نبودیم، اما دستمان را گرفت و عرق ریزان بالا کشید. وقتی مستقل شدیم سپردمان به صحنه ، رفت پی کارش. خنده از لبش دور نمی شد، به غم خودش اعتنا نداشت، هیچ وقت شکایت نمی کرد، از گذشته حرف نمی زد. با دلیجانی لقّ و پق از این شهر به آن شهر می رفت، در دورترین مناطق رنگی به زندگی بی روح مردم می داد.
فصل پانزدهم- ناشر : توس
- تعداد صفحات: 608
- شابک: 9789643155131
- شماره چاپ: 14
- سال چاپ: 1401
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
-
امتیاز:
(2 نفر)
دیدگاهها

کتابیه که باید خوانده بشه

یکی از متفاوت ترین کتاب های ایرانیه که خواندم. بد نبود

از خواندنش لذت بردم

نثر زیبا و دلپذیری داره

به نظر من یکی از درخشان ترین آثار معاصر کشورمونه

جادویی و زیبا

یکی از اثر گزارترین رمان های ایرانیه

عالی بود
مطالب پیشنهادی

تنها با نوشتن نجات پیدا میکنم
غزاله علیزاده: مروری بر زندگی و آثار

کمی عطر، تور و اندکی خاکستر
کوتاه درباره کتاب خانه ادریسیها نوشتهی غزاله علیزاده

خانهی مرموز ته باغ
مروری بر کتاب مهمانی تلخ نوشتهی سیامک گلشیری
کتاب های پیشنهادی


رمانی عمیق بود. از خواندش لذت بردم