کتاب حیف حوصله ام پیر شده
نویسنده: محمد صالح علاء
محبوب ام! رنگ انار روی لبهای شما چه می کند؟ دستم را دراز کنم و شما را از درخت گیلاس می چینم. خورشید در مـن می تابد. من گندم زار را برای شما دزدیده ام. بـر آسـمان چشمانتان خواب می پاشم. کوچه های تهران آوارهی شـمایند. پنجـره هـا شـبيه شمایند. کوچه ها شبیه شمایند. درخـت هـای شـهر شـبیه شـمایند.
آههای من شبیه شمایند. ترانهها شبیه شمایند. حوصلهام پیر شده. تلویزیون را روشن می کنم شما را میبینم. چراغ را خاموش می کنم شما را میبینم. مـن شـب هـا را دسـته دسـته مـی کـنم. بـاران هـا را دسته دسته می کنم. نزدیک بیا ای شب.
محبوب ام! جمعه به گستردگی زمین است، به اندازه ی دلتنگی و مرگ. جمعه روزگار دیگری است. خاموش گاه قلب من و آرامگاه نگاه شماست. با دردی کهنه بر شانههایم میان امروز می ایستم. به شما و آن روز فکر می کنم. آن روزی که زمین همچـون تـودهای هیزم در انتظار سوختن است و مردمی که خویشتن را به خواب زده اند. و من که اهل شمایم. در آن میدانگاهی همچون غریبهای دست و پا بسته ایستاده ام. و کم کم غروب میشود.
صفحه ۸۳
- نام کتاب: حیف حوصله ام پیر شده
- ناشر : پوینده
- تعداد صفحات: 192
- شابک: 9789642950683
- شماره چاپ: 4
- سال چاپ: 1399
- نوع جلد: شمیز رقعی
- دسته بندی: داستان فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
اجازه می فرمائید گاهی خواب شما را ببینم
برگرفته از کتاب "اجازه می فرمائید گاهی خواب شما را ببینم" نوشته محمد صالح علاء، نشر پوینده
«عشقِ تو نباشد، من هم یکی دیگر از اشیاء عالَمم»
محمد صالحعلا: مروری بر زندگی و آثار
پارچه فروش عاشق
کتاب پارچه فروش عاشق نوشته محمد صالح علاء، نشر نیماژ
کتاب های پیشنهادی