ما اغلب اوقات از «بدنه ی آثار» نویسندهها میگوییم بی آن که بدانیم این عبارتی واقعی است. از آنجا که ما نوشتن را چیزی ذهنی و غیربدنی میدانیم، از آنجا که ما نوشتن را «فکر کردن» میدانیم بی آن که توجه کنیم آنچه انجام میدهیم درواقع ملاقات کردن یا روبهرو شدن با آن است، به ندرت این را تشخیص میدهیم که نوشتن نیز مانند همه ی هنرها تجربه ی مجسم یا جسمانی است.
وقتی من در قسمتی از داستانم گیر میکنم، برای رفع گره آن قدم میزنم. قدم میزنم و فکر میکنم. وقتی راه میروم دقیقا به نوشتهام «فکر نمیکنم»، بلکه پرسشی آنجاست که ذهنم به بدنم مطرح میکند. بدنم، که حامل دانشی ژرفتر از ذهنم است، پاسخهایی برای من بهعنوان هنرمند و بهعنوان شخص دارد. ذهنم، ذهن هر کسی، با تمام درخشانی چند وجهیاش، میتواند منبع مشکلات باشد، هزار تویی از بنبستها هنگامی که در پی راهحلی خلاق هستیم.
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید