کتاب ترس و لرز | نشر نگاه
نویسنده: غلامحسین ساعدی
آفتاب وسط روز بود که سالم احمد از خواب بیدار شد. هوا دمکرده بود و عوض خنکی اول صبح، گرمای شدیدی از سوراخی سقفِ بادگیر به داخل اتاق میریخت. سالم احمد بلند شد و لنگوتهاش را از کنار دیوار برداشت و دور سر پیچید و رفت توی تنشوری و سطلها را برداشت و آمد روی ایوان. چند لحظهای منتظر شد تا به روشنایی تند ظهر عادت کند و بعد سطلها را زمین گذاشت و دوچرخهاش را که به درخت کُنار تکیه داده بود، آورد توی سایه. طناب پشت بند دوچرخه را باز کرد و سطلها را به ترک دوچرخه بست و کفشهای چوبیاش را پوشید و در حالی که دوچرخه را با دست راه میبرد، از حاشیة ایران به طرف بیرون راه افتاد. همین طور که میرفت نیمتنهف دوچرخه و پاهای خودش را در شیشههای تاریک اتاقهای زمستانی تماشا میکرد.
صفحه ۹- نام کتاب: ترس و لرز | نشر نگاه
- ناشر : نگاه
- تعداد صفحات: 198
- شابک: 9789643514211
- شماره چاپ: 16
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
اهالی ورزیل در استعمار گرازها
نمایشنامهی چوب بدستهای وَرَزیل، نوشتهی غلامحسین ساعدی
شبنشینیهای باشکوه با جناب آقای ساعدی
مروری بر کتاب آشفتهحالان بیداربخت نوشتهی غلامحسین ساعدی
در میان استخوانهایم زنی آواز میخواند
معرفی کتاب طاهره، طاهرهی عزیزم، نامههای غلامحسین ساعدی به طاهره کوزهگرانی
کتاب های پیشنهادی