کتاب بیابان تاتارها

نویسنده: دینو بوتزاتى

در باز شد و دروگو به یک چشم بر هم‌زدن بوی دیرین و آشنای خانه را باز شناخت، مثل سال‌های کودکی، آن‌گاه که از تعطیلات تابستانی بازمی‌گشت. بوی آشنای دلچسبی بود، اما بعد از گذشت این سال‌ها می‌شد تشخیص داد که چیز حقیری نیز با آن در آمیخته است. آری، این بو خاطره‌ی سال‌های دور و شیرینیِ بعضی یکشنبه‌ها و شام‌های دلپذیر و کودکیِ از دست رفته را در دلش بیدار می‌کرد، اما از پنجره‌های بسته و تکالیف مدرسه و شست‌وشوی صبحگاهی و بیماری‌ها و بگومگوها و موش‌ها نیز با او سخن‌ها داشت.

جووانا، این زن خوش‌رو و مهربان، در را به رویش باز کرد و فریاد زد: «وای، آقای جووانی!»

و بلافاصله مادرش سر رسید. شکر خدا هیچ عوض نشده بود. 

صفحه ۱۴۶


مروری بر کتاب بیابان تاتارها نوشته دینو بوتزاتى را در وبلاگ آوانگارد بخوانید.

افزودن به پاکت خرید 155,000 تومان

کتاب بیابان تاتارها

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

مامان دوستت دارد

مروری بر کتاب کودک اگر تو نبودی نوشته‌ی باب دیلن

احساسات به ما چه می‌گویند؟

مروری بر کتاب کودک گفت‌وگو کنیم درباره‌ی احساس‌ها نوشته‌ی فلیسیتی بروکز و فرانکی آلن

ماه؛ دوستی برای زمین

مروری بر کتاب کودک من ماه هستم نوشته‌ی استیسی مک آنلتی

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 155,000 تومان