کتاب بررسی یک پرونده قتل

نویسنده: میشل فوکو

یک روز پدر به پسرش گفت که اسب خسته و تشنه‌اش را آب بدهد، پییر، به جای آن‌که اسب را به آبشخور ببرد، سوار آن شد و چهار نعل آن را به این طرف و آن طرف دواند. پدر به دنبالش دوید و به زحمت توانست دهنة اسب را بگیرد و او را متوقف کند. نیم ساعت بعد با وجود سرزنش پدر، باز متهم سوار اسب شد و، با این‌که ما به اسب برای حمل سنگ‌ها احتیاج داشتیم، تاخت و دور شد. پدرش برایم تعریف کرد که یک روز در مزرعه، پسرش به او گفته است که می‌خواهد مثل گاو بدود و نعره بزند، و بلافاصله شروع کرد به دویدن و صدای گاو درآوردن. پدر به دنبالش دویده است و متوجه شده است که متهم در گوشه‌ای از اصطبل در حالی که لخت‌لخت است، ایستاده. پدرش دلیل این کار را از او سؤال کرده است، پسر گفته است که چون لباسش خیس شده آن را درآورده است.

اطلاعات من همین بود.

صفحه ۴۷

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب بررسی یک پرونده قتل

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

کمی از خودت بگو

مروری بر کتاب تغییر اثر مو یان

زندگی دقیقا همان چیزی است که باید باشد

مروری بر کتاب زندگی مطابق خواسته‌ی تو پیش می‌رود نوشته‌ی امیرحسین خورشیدفر

وجدان معذب زنو

نگاهی به کتاب وجدان زنو اثر جاودانه‌ی ایتالو اسووو

کتاب های پیشنهادی