کتاب از دیار حبیب
نویسنده: مهدی شجاعی
خیال نافع، زینب را در تشهد آخر نافله شب میبیند و خیال نافع، سلام نماز زینب را هم میشنود. نافع احساس میکند که حرم در مقابل امام، تمام قد میایستد و با نشستن امام، متواضعانه فرو مینشیند. اما خیال نافع همچنان در داخل حرم ایستاده میماند و این کلام زینب به امام را میشنود:
»عزیز برادر!» آیا اصحابت را آزمودهای؟ آنقدر دل و دین دارند که تو را در میانه نبرد، تنها نگذارند و به دشمن نسپارند؟»
خیال نافع میشنود که:
«آری خواهرم! نور چشمم! روشنای دلم! من آنان را آزمودهام، دلیرند، دلاورند، سرافرازند، دوستشناسند، دشمن شکارند و به این راه، راه من، از کودکی به سینه مادر، مانوسترند، شیفتهترند، عاشقترند.»
صفحه 46
- نام کتاب: از دیار حبیب
- ناشر : نیستان
- تعداد صفحات: 70
- شابک: 9789643374334
- شماره چاپ: 17
- سال چاپ: 1395
- نوع جلد: شمیز,رقعی
- دسته بندی: داستان فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
داغِ ننگ: عاشقانهای تلخ در هزارتوی شرم و مطرودی
مروری بر کتاب داغ ننگ نوشتهی ناتانیل هاثورن
دلایلی برای زنده ماندن: روایتِ قتلگاهِ افسردگی از زبانِ یک بازمانده
مروری بر کتاب دلایلی برای زنده ماندن نوشتهی مت هیگ
خالق جن حلولیافته در آقای مودت
بهرام صادقی: مروری بر زندگی و آثار
کتاب های پیشنهادی