من مهاجرت را دوست دارم. مهاجران زیادی وارد این کشور شدند، سخت کار کردند، موفق شدند، صاحب فرزند شدند و در رؤیای آمریکایی سهیم شدند. این داستان زیبایی است. من میتوانم چشمانم را ببندم و زمانی را تصور کنم که گذشتگان من مجسمه آزادی را در نیویورک بنیان گذاشتند و زندگی جدیدی آغاز کردند. به راستی اگر میتوانستند حاصل این تلاش و فداکاریشان را به این صورتی که امروزه با آن مواجهیم ببینند، چه میکردند! چطور شجاعت این مردم و سختیهایی که به جان خریدند و خانوادههای خود را ترک کردند تا اینجا را آباد کنند، قابل درک نیست؟ آنچه دوست ندارم مفهوم عبارت غیرقانونی است نه مهاجرت.
صفحه 37
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید