
نمایشنامهی بقچه، که برای اولین بار در سال 1978 بر روی صحنه رفت، یکی از بلندپروازانهترین و تأملبرانگیزترین آثار ادوارد باند به حساب میآید. باند در آثارش همواره نویسندهای صریح و بیپروا بوده و دغدغههای او موضوعاتی مانند ساختارهای اجتماعی، مسئولیتهای اخلاقی و خشونت را در بر میگیرند. او بقچه را بر محوریت سیاست و انقلاب پیش میبرد و در تلاش است تا برای مخاطبش، دربارهی موضوعاتی همچون ایدئولوژی، عدالت، آزادی و بهای حقیقی تغییر، سوالهایی بنیادین ایجاد کند.
خلاصه داستان نمایشنامه بقچه
داستان بقچه تمثیلی سیاسی – حماسی است که در فضایی قرون وسطایی در ژاپن شکل میگیرد. داستان حور محور شخصیت «وانگ» شکل میگیرد. نوزادی که در ابتدای نمایشنامه، بقچهپیچشده، توسط قایقرانی پیدا میشود و قایقران علیرغم تنشهای درونیاش برای قبول نکردن مسئولیت این نوزاد، او را به خانه میبرد و بزرگش میکند. در ادامه، وانگ، که در طبقهی فرودستان بزرگ شده است، برای نجات مردمان روستایی از دست زمینداری ظالم، به رهبری انقلابی و شورشی بدل میشود. آغاز مسیر او، اویی که خود نوزادی رهاشده بوده، با امتناع از پذیرفتن مسئولیت نوزادی بقچهپیچشده و رهاشده شروع میشود؛ نوزادی که سرنوشتش به موتیفی تکرارشونده و محکی اخلاقی تبدیل شده است. تصمیم وانگ برای نجات ندادن کودک همچون زخمی در طول روایت همراهش باقی میماند و معنای کنش اخلاقی و مرزهاییهای عملگرایی را به چالش میکشد. پیوند میان انفعال هر شخص و پیامدهای اجتماعی حاصل از انفعال نشان میدهد که شروع جرقههای تغییر و تحول در یک جامعه همواره با انتخابهای اخلاقی و شخصی شکل میگیرد.
رد پای برشت در نمایشنامه بقچه ادوارد باند
ساختار نمایشی بقچه یادآور سبک حماسی برشتی است؛ باند با خلق صحنههای اپیزودیک، دیالوگهای آموزنده و استفاده از تکنیکهای آشناییزدایی تلاش میکند مانع غرق شدن منفعلانهی مخاطبش شود. در جهان باند مخاطب آنی اجازه نمییابد آسوده بنشیند و مسحور روایت شود، بلکه باید همواره دربارهی پیامدهای اخلاقی و سیاسی رخدادها بیندیشد. برای نمونه، تمثیل خانِ سرمایهدار تجسم اقتدار سرکوبگر است و تقابل وانگ با او نه تنها تقابل ستمگر و ستمدیده را به نمایش میگذارد، بلکه بازتابی است از تصمیمهای اجتنابناپذیری که باید در طول یک مبارزه برای تغییر گرفته شوند. و در نهایت باند میخواهد این پرسش را ایجاد کند که آیا جایگزین کردن یک قدرت با شکل دیگری از قدرت واقعاً جامعه را دگرگون میکند یا نه؟
مواجهه با امر خشونت
یکی از جنبههای مهم دیگر نمایشنامه مواجههی آن با امر خشونت است. باند هرگز خشونت را برای سرگرمی یا بهصورتی اغراقآمیز بازنمایی نمیکند. او نشان دادن خشونت را، چه در ستم کردن و چه در مقاومت کردن، ضروری میداند. نگاه او این است که خشونت لزوماً در ذات هر انسانی وجود ندارد و این نظامهای اجتماعی ناعادلانهاند که بذر خشونت را در رفتار و منش آدمها میکارند. از این منظر، بقچه روایتی است که ایجاد و به وقوع پیوستن تغییر را ضروری میداند و تأکید باند بر این است که پاک ماندن در ساختاری بیعدالت ناممکن است.
جمعبندی
در نهایت باید بگوییم که بقچه کاوشی ژرف است دربارهی مسئولیتپذیری و پیوند آن با انقلاب. باند با ترسیم کردن واقعهای شبهتاریخی و ایجاد دوراهیهای اخلاقی مخاطبش را وادار میکند تا به این فکر کند که انفعال و بیتفاوتی خود شکلی از همدستی است و تغییر واقعی نه از دل ایدئولوژی محض، بلکه از مسئولیتپذیری نسبت به رهاشدگان و خاموشان آغاز میشود.
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.