بزرگ‌ترین تغییر زندگی

درباره‌ی کتاب کوچک و سخت نوشته‌ی ریوکا گالچن

فاطمه آل آقا

یکشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۱

(1 نفر) 4.5

دست کودک عکس از Diana Polekhina

کوچک و سخت نوشته‌ی ریوکا گالچن موفق شد در دهه‌ی دوم قرن بیست‌ویکم جزو فهرست بهترین مجموعه جستارهای جهان قرار بگیرد. گالچن در کتاب خود به سراغ موضوعی جذاب و دلنشین رفته و صدای بسیاری از مادران شده است. او از شرایطی خاص و ویژه سخن می‌گوید و موقعیت جدید خودش را برای خوانندگان به تصویر می‌کشد.

تولد هر بچه زندگی والدین و به‌خصوص مادران را تا مدت‌ها دگرگون می‌کند. اضافه شدن عضوی جدید و کوچک به جمع خانواده علاوه بر تزریق شادی و حس خوب به محیط خانه، مشکلات و سختی‌هایی را نیز با خودش به همراه دارد؛ اما رسانه‌ها هرگز از جنبه‌های دشوار مادر شدن صحبت نمی‌کنند و همواره تصاویری غیرواقعی و ساختگی را به نمایش می‌گذراند.

بسیاری از ما عکس‌های افراد مشهور را بعد از زایمان دیده‌ایم. آن‌ها لباس‌هایی آراسته بر تن دارند و با چهره‌هایی شاداب و لبخندی زیبا، فرزند خود را به آغوش گرفته‌اند و به دوربین لبخند می‌زنند. این مادران آرمانی فرزندانی منظم و باادب تربیت می‌کنند، همواره بهترین غذاها را می‌پزند و خانه‌هایشان همیشه در مرتب‌ترین حالت ممکن قرار دارد. آن‌ها شرایط خانه را به‌ خوبی مدیریت می‌کنند و با تلاش و پشتکارشان خیلی سریع به آغوش جامعه بازمی‌گردند و فعالیت‌های قبلی خود را از سر می گیرند و پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری طی می‌کنند. این نوع تصاویر تنها باعث می‌شود سایر مادرها در زمینه‌ی تربیت فرزند و زندگی شخصی و زناشویی، احساس ناکافی بودن داشته باشند و همواره غمگین و سرخورده شوند. گالچن در کتاب خود سعی کرده تصاویری واقعی از دنیای مادران به نمایش بگذارد.

در کتاب کوچک و سخت چه می‌گذرد؟

نشر اطراف کتاب کوچک و سخت نوشته‌ی ریوکا گالچن را با ترجمه‌ی رویا پورآذر در سال 1399 منتشر کرد. گالچن در این کتاب از اولین تجربیات خود بعد از ورود به دنیای مادری صحبت می‌کند. ریوکا سال‌ها درگیر مشغله‌های مختلفی مانند نویسندگی، پژوهش و نوشتن مقاله، تدریس در دانشگاه و... بوده است؛ اما با قبول نقش مادری همه چیز تغییر می‌کند و او خودش را در موقعیتی جدید می‌بیند.

گالچن بعد از متولد شدن پسرش، هویت فردی خود را از یاد نبرده است و برای آینده‌اش هدف دارد؛ اما تغییراتی خودخواسته در روزمرگی‌هایش اتفاق می‌افتد. این نویسنده بنابر اولویت‌بندی ذهنی خود، مدتی از کارها و علاقه‌مندی‌هایش فاصله گرفته و تصمیم دارد بخش زیادی از وقت خود را به معاشرت با نوزادش اختصاص دهد. گالچن از دنیای مادرانه‌ی خود صحبت می‌کند و سعی دارد به‌صورت شفاف، روشن و دقیق با مخاطب خود روبه‌رو شود. او تمام آنچه با نوزادش تجربه کرده را مانند بی‌خوابی‌ها، بیماری‌ها، خنده‌های از ته دل، خاطرات مختلف و... با خوانندگان کتابش سهیم می‌شود و از شیرینی‌ها و سختی‌های مادری به یک اندازه سخن می‌گوید.

«سه هفته از تولد شیر کوهی گذشته بود که برای گرفتن گذرنامه بردمش اداره‌ی پست. با خودم گواهی تولد و کارت ملی بچه، کپی گذرنامه‌ی خودم، کپی گذرنامه‌ی پدرش و رضایت‌نامه‌ی رسمی پدرش را برده بودم که نشان می‌داد اجازه داده دخترش بدون حضور پدر تقاضای گذرنامه کند. مشخص است که نمی‌خواستم بی‌گدار به آب بزنم. محض احتیاط به‌ جای یک مدل عکس، دو مدل عکس گذرنامه بردم که در یک آتلیه‌ی حرفه‌ای مخصوص گذرنامه، انداخته شده بودند. عکس انداختن خیلی وقت گرفت. لازم بود عکس شیر کوهی را جلوی یک پرده‌ی کاملا سفید بگیرند و در عکس تنها باشد، که قاعده‌ای منطقی به نظر می‌آید. اما شیر کوهی هنوز نمی‌توانست گردن بگیرد، نشستن که پیشکش. مهارت چندانی هم در بیدار ماندن نداشت ولی باید چشم‌هایش را باز نگه می‌داشت و به دوربین نگاه می‌کرد که برای هر عکس گذرنامه‌ای لازم است و خلاصه با این بساط خیلی طول کشید که عکس‌ها را انداختند. صف باجه‌ی متقاضیان گذرنامه در پست‌خانه هم خیلی بلند بود. متصدی باجه‌ی متقاضیان گذرنامه مردی را که توی صف جلوی من بود، رد کرد چون با این‌که کپی گواهی‌نامه‌اش را آورده بود، از پشت گواهی‌نامه کپی نگرفته بود. من رفتم جلوی باجه و برگه‌ها و مدارک را از دریچه‌ی زیر دیوار شیشه‌ای ضد گلوله تحویل دادم. من و شیر کوهی تقریبا چهل و پنج دقیقه منتظر مانده بودیم تا به این مرحله برسیم. خوشحال بودم که این‌ کار ضروری هم دارد انجام می‌شود. مدارک را بلافاصله پس‌مان دادند و متصدی باجه با خونسردی تمام اظهار کرد" این پذیرفته نیست. دست بچه جلوی چانه‌اش را گرفته. این عکس قابل استفاده نیست." واقعا دستش را نزدیک دهانش آورده بود. پیروزمندانه به متصدی گفتم دو جور عکس دارم.»[1]

نگاهی به سبک کلی کتاب کوچک و سخت

کتاب کوچک و سخت نثر ساده‌ و بی‌تکلفی دارد و رویا پورآذر ترجمه‌ای روان و گویا از آن ارائه داده است. این کتاب شامل جستارها، یادداشت‌ها و خاطراتی کوتاه و بلند است. شاید در ابتدا دیدن این آشفتگی برای شما آزاردهنده باشد، اما بعد از خواندن چند صفحه متوجه می‌شوید که تمام بخش‌ها با یکدیگر ارتباط‌ مفهومی و موضوعی دارند و نویسنده با نخ مادری، تمام دانه‌های تسبیح این کتاب را به یکدیگر متصل کرده است. هر یادداشت در این کتاب نامی جداگانه دارد. «بچه‌ی کریستالی»، «دلیلی برای عذرخواهی از دوستان»، «خاندان»، «وقتی بچه به خانه آمد» و... تنها بخشی از این عناوین هستند.

نویسنده‌ی کتاب بدون ترس از قضاوت و با جسارتی فوق‌العاده، به مادری از دریچه‌ی تجربه‌ی خود می‌نگرد و خواننده را با عقاید و افکارش آشنا می‌کند. او سعی کرده سیمای واقعی مادران را به همگان نشان دهد. مادرانی که عاشق فرزندان خود هستند؛ اما گاهی به‌ اندازه‌ای خسته و ناتوان می‌شوند که دلشان می‌خواهد برای چند ساعت از نقش مادری مرخصی بگیرند و برای خود و علایقشان وقت بگذارند. گالچن کوشیده با نوشته‌های خود به مادران دیگر این پیام را برساند که در مواجه شدن با احساسات مختلفی مانند عشق، خشم، غم، افسردگی، ناامیدی، خستگی و... تنها نیستند و نباید خودشان را سرزنش کنند.

او در کتاب خود موقعیت‌هایی واقعی و جذاب را برای مخاطبان به تصویر می‌کشد. موقعیت‌هایی که موارد مشابه آن برای بیشتر مادران اتفاق افتاده است. این یاددآوری باعث می‌شود خوانندگان کتاب به یاد خاطرات قدیمی‌شان بیفتند و گاهی لبخندی بر چهره‌شان نقش ببندد. نویسنده‌ی کوچک و سخت ضمن بیان عواطف و احساسات شخصی خود، به مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه واکنش نشان داده است. او همچنین با طنزی پنهان در یادداشت‌های خود به خرده‌فرهنگ‌های اشتباه مانند دخالت اطرافیان، قضاوت کردن مادران، انتظارات بیهوده از آنان، محدودیت‌های موجود در جامعه برای زنان و... طعنه می‌زند و به رفتارهای این‌چنینی انتقاد می‌کند.

 گالچن در کتابش ادبیات و مادری را به‌صورت توأمان بررسی می‌کند. او به سراغ زندگی خصوصی بسیاری از نویسندگان می‌رود و از تعداد فرزندان آن‌ها، تعداد کتاب‌هایی که برای کودکان نوشته‌اند، نقش نوزادان در آثارشان و... به مخاطبانش اطلاعات کاملی می‌دهد. او درباره‌ی ادبیات ژاپنی هم تحقیقات گسترده‌ای داشته و برای نوشتن این مجموعه از کتاب بالینی نوشته‌ی سی شوناگن ژاپنی الهام گرفته است. ریوکا گالچن به نوزادان و نقششان در سینما هم توجه ویژه‌ای داشته و بسیاری از فیلم‌ها را بر این اساس مورد بررسی قرار داده است.

«یکی از نکاتی که معمولا درباره‌ی فیلم اصلی گودزیلا مطرح می‌شود این است که سال 1945 روی پرده آمد و اولین فیلمی بود که حرفی از بمباران هیروشیما و ناگازاکی زد، گرچه غیر مستقیم. می‌گویند گودزیلا را یک آزمایش اتمی بیدار کرده، ردپاهایش رادیواکتیوند و تنها کلمات انگلیسی فیلم، (شمارشگر گایگر) و (نابودگر اکسیژنی) هستند. البته زنی هم در قطار شهری درباره‌ی گودزیلا می‌گوید" اول باران اسیدی، حالا هم گودزیلا." اما قرار نیست گودزیلا حتما آسیبی برساند؛ کینه‌توزی در ذاتش نیست. در واقع اصلا کینه‌ای ندارد، فقط جنون ناشی از خشم در وجودش شعله می‌کشد. صحنه‌ی محبوب من در فیلم گودزیلا همان لحظات کوتاهی‌ست که گودزیلا را زیر آب، در محیط طبیعی خودش، می‌بینیم. قطعا نقش گودزیلای زیر آب را یک اسباب‌بازی کوچک ایفا می‌کند. این اسباب‌بازی با جلوه‌های ویژه درست شده و جزئیاتش از گودزیلای روی زمین خیلی کمتر است. موسیقی کلاسیکی پخش می‌شود و گودزیلای زیر آب مثل یک اسب دریایی روی بستر اقیانوس حرکت می‌کند. حرکات نرم، مواج و آهنگینش طوری‌ست که انگار گودزیلای زیر آب خودش صفحه‌ی موسیقی لطیفی را در یک گرامافون زیرآبی نامرئی گذاشته. همین جلوه‌های ویژه‌ی (بد) کاملا در مفهوم کلی فیلم تأثیر می‌گذارند: گودزیلا موجودی شبه کودک است و به خاطر خراب‌کاری‌هایش گناهی به گردنش نیست. حتی گودزیلای روی زمین هم مثل یک بچه‌ی نوپا گشادگشاد راه می‌رود.»[2]

با ریوکا گالچن بیشتر آشنا شویم

ریوکا گالچن در سال 1976 در تورنتو متولد شد. پدر او استاد دانشگاه اوکلاهاما بود و مادرش در حوزه‌ی برنامه‌نویسی کامپیوتر فعالیت می‌کرد. ریوکا به همراه خانواده در کودکی به آمریکا مهاجرت کرد. او بعد از پایان دبیرستان به دانشگاه پرینستون قدم گذاشت و در رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی درس خواند. در همان زمان وی به سراغ رشته‌ی پزشکی رفت و در سال 2003 مدرک پزشکی عمومی خود را دریافت نمود. پس از چندی گالچن تصمیم به تغییر رشته گرفت و به هنرهای زیبا علاقه‌مند شد. او مدرک کارشناسی ارشد خود را در همین رشته از دانشگاه کلمبیا دریافت نمود.

گالچن کمی بعد در دانشگاه کلمبیا به مقام استادی رسید و فعالیت حرفه‌ای خود را آغاز کرد. او کم‌کم قدم به دنیای نویسندگی گذاشت و به تألیف کتاب‌های مختلفی برای بزرگسالان و نوجوانان مشغول شد. اولین رمان گالچن، اختلالات جوی، باعث شد این نویسنده‌ی کانادایی_آمریکایی، به شهرتی جهانی دست پیدا کند. او در حوزه‌ی مطبوعات هم فعالیت‌های گسترده‌ای داشته و برای نشریات گوناگون مانند نیویورکر، نیویورک تایمز و هارپر مطلب نوشته است.

ریوکا گالچن نویسنده کتاب کوچک و سخت

با خواندن کتاب کوچک و سخت دنیای مادری را از دریچه‌ای تازه و جدید می‌بینید. هرچند بانوان با یادداشت‌های گالچن بیشتر از سایرین ارتباط برقرار می‌کنند؛ اما مطالعه‌ی این کتاب می‌تواند برای همه‌ی اعضای خانواده مفید باشد. بنابراین اگر دوست دارید با سرزمین شگفت‌انگیز مادری بیشتر آشنا شوید، اگر مادر یا پدر هستید و یا اگر تصمیم دارید روزی نقش مادر و پدری را برعهده بگیرید، خواندن کتاب جذاب کوچک و سخت را به‌هیچ‌وجه از دست ندهید.


[1]- (گالچن، ریوکا، کوچک و سخت، رویا پورآذر، تهران، اطراف، 1399، 137_138)

[2]- (همان، 53_54)

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

اولین مرد زندگی: پدر

اولین مرد زندگی: پدر

مروری بر کتاب پروژه‌ی پدری به سردبیری فاطمه ستوده

رنج زیبایی که نامش مادرانگی‌ست

رنج زیبایی که نامش مادرانگی‌ست

معرفی کتاب هفته‌ی چهل‌ و چند، بیست روایت از مادری در همین روزها

روایت‌شناسی و زندگی روزمره

روایت‌شناسی و زندگی روزمره

مروری بر کتاب سواد روایت نوشته‌ی اچ. پورتر ابوت

کتاب های پیشنهادی