چارلز دیکنز؛ حامی فرودستان
مروری بر زندگی و آثار چارلز دیکنز
زهرا یوسفیسه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰

انقلاب صنعتی و ظهور پدیدههای مرتبط به آن باعث شد تا وقایع جالبی در تاریخ به وقوع بپیوندد و همچنین انسانهای خاصی در کشاکش وضعیت نه چندان جالب دیده شوند. طبقه کارگر یکی از مظلومترین طبقات در این عصر بود و جای خالی فردی حس میشد که بتواند خشونتهای بیاندازه را توصیف و خواننده را با واقعیات روبهرو کند. گرچه در آن عصر بیشترین تمرکز در پیشرفت صنعت و صنایع بود و هنر جایگاه قبل را نداشت؛ امّا نویسندگان و هنرمندانی در دل این دوران از پس رسالت خود به خوبی برآمدند و آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشتند. چارلز جان هافم دیکنز که به اختصار چارلز دیکنز نامیده میشود یکی از این نویسندگان بود که نوشتن را برای سرگرم کردن خود شروع نکرد و آثاری تکان دهنده از خود برجای گذاشت. شور و اشتیاقی که او برای رشد و تغییر جایگاه اجتماعی خود و دیگران از خود نشان میداد بسیار ستودنی بود؛ اما وی بهای سنگینی برای این شور و اشتیاق میداد و یک زندگی عادی نداشت، او این بهار را به جان میخرید و عقیده داشت که بزرگ شدن و تغییر درد دارد و یک مسیر طولانی است.
کودکی چارلز دیکنز
زندگی او ناهمواریهای زیادی داشت و به نظر میآید در جای درستی به دنیا نیامده بود. البته شاید اگر چارلز در طبقهای بااصالت و اشرافی چشم به جهان میگشود این قضیه به شکل دیگری پیش میرفت؛ اما بخت با او یار نبود و در تاریخ 7 فوریه 1812 در لندپورت انگلیس چشم به جهان گشود. پدر او در اداره کار نیروی دریایی انگلیس یک کارمند ساده بود و اصالتا از طبقهی کارگر بود. وی با دیدن افرادی که از طبقات ثروتمند بودند دچار احساس حرص و خشم میشد و آرزو میکرد تا جای آنها باشد و در تلاش بود تا جایگاه خود و فرزندانش را بالاتر ببرد. این اشتیاق باعث شد تا تنها زندگی خود بلکه فرزندانش را نیز از قبل بدتر کند. او تلاش میکرد تا فرزندان خود را مانند بچههای اشراف تربیت کند به همین خاطر دخترش را به آموزشگاه موسیقی فرستاد که برای مردم طبقات بالا بود و هزینهی بالایی متحمل شد و تلاش میکرد برای دیگر فرزندانش نیز موقعیت خوبی فراهم کند؛ اما در نهایت همه چیز برخلاف انتظارش پیش رفت. کارها و افکار او زندگی چارلز را در کودکی دگرگون کرد. وی از نشان خانوادگی یک فرد اشرافی استفاده کرد و برای کسب پول دست به کارهایی حساب نشده زد که باعث شد بدهکار شود و به زندان بیفتد. جان دیکنز هیچ پولی برای پرداخت بدهیاش نداشت درنتیجه او به همراه دیگر اعضای خانواده بر طبق رسوم آن دوران راهی زندان شدند. چارلز دیکنز که در آن زمان تنها ۱۲ سال داشت به جای زندان راهی یک کارخانهی تولید واکس شد که در آن کودکان را وادار به انجام کارهای سخت میکردند. زندگی او دیگر کودکانی که در آنجا زندگی میکردند بسیار تیره بود و امکاناتی وجود نداشت که در شأن کودکان باشد. بیشک آن دوران از سختترین زمانهای دوران زندگی این نویسنده بود که بعدها خاطرات خود را در قالب شخصیتهای داستانی کتابهایش جای داد. زندگی در آن کارخانه شخصیت چارلز را از این رو به آن رو کرد. او تبدیل به پسری محکم شد که با وجود ناملایمات همچنان ایستادگی میکرد. چارلز وقتی از کارخانهی تولید واکس بیرون آمد که پدرش توانست از زندان آزاد شود و پس از آن زندگی برای چارلز کمی امنتر شد. پس از آزادی به سراغ تحصیل رفت و گرچه از همسن و سالانش عقب مانده بود توانست همهی آن را جبران کند و مدرسه را به اتمام برساند.
جوانی و شروع زندگی حرفهای چارلز دیکنز
مدتی پس از پایان مدرسه چارلز تصمیم به کار در یک دفتر وکالت گرفت. شغل او جدی نبود و حالت تشریفاتی داشت و چندان به دل این جوان نمینشست. او شیفته هنرپیشگی و بازیگری بود. تماشای هنرپیشه ها به او حس بسیار خوبی میداد و با دیدن آن ها خود را در آن جایگاه تصور میکرد. وی نام خود را در آزمون هنرپیشگی نوشت؛ اما بدشانسی به او روی آورد و در روز آزمون مریض شد و نتوانست حاضر شود. پس از مدتی دریافت که در شهر لندن خبرنگاری میتواند شغلی باشد که هم او را تبدیل به آدم موفق میکند و همچنین با روحیات او سازگار است. پس از آنکه به این حرفه روی آورد توانست چنان خود را ثابت کند که در سن ۲۰ سالگی تبدیل به خبرنگار امور عمومی و پارلمانی شود. در حین فعالیتهایش در حرفه خبرنگاری متوجه استعداد خود در نویسندگی و تفهیم کلمات به دیگران شد. وی برای تهیه خبر به طور مداوم از جایی به جای دیگر می رفت و با دیدن اتفاقاتی که در جریان بود درکش از دنیا و علاوه بر آن آشفتگی های ذهنیاش روز به روز بیشتر میشد. تا جایی که میکرد تهیه خبر تنها کاری نیست که از دستش بر میآید و این چنین بود که نوشتن را شروع کرد و توانست با آثار خود جایگاهی را به دست آورد که پدرش سالها پیش در پی کسب آن بود. همچنین او تا جایی که میتوانست در فعالیتهای انسان دوستانه شرکت میکرد و صدای اعتراض خود را به گوش همه میرساند. او در سال ۱۸۳۸ با زنی به نام آنجلا بروت کوتس دیدار کرد. پس از اینکه با اهداف او آشنا شد و از نیتش اطمینان پیدا کرد تصمیم گرفت به او کمک کند و فعالیتهای خیرخواهانهی باارزشی انجام داد. وی تا جایی که میشد با افرادی به مخالفت میپرداخت که قوانین ضد بشری را اجرا می کردند.
چارلز دیکنز، سرگردان در زندگی عاطفی
چارلز دیکنز تجربه دوعشق را در زندگی دارد. او در اولین تجربه عاشقانهی خود شکست خورد. در سال 1829 شیفتهی دختری به نام ماریا بیدنل شد؛ اما اختلاف طبقاتی اینجا هم ظاهر شد و رویاهای چارلز را خراب کرد. خانوادهی ماریا در طبقه بالاتری نسبت به چارلز قرار داشتند و او را نپذیرفتند. نویسنده عشق خود نسبت به ماریا را نیز مانند دیگر اتفاقات مهم زندگیاش در یکی از کتابهایش آورده است. پس از شانزده سال عاشق زنی دیگر به نام کاترین هوگارت شد. حاصل این ازدواج شش فرزند پسر و دو فرزند دختر بود. گرچه عشق آنان شورانگیز به نظر میرسید؛ اما سالها بعد زندگی آنان تبدیل به میدان جنگ شد. کاترین هوگارت تفاوتهایی با دیکنز داشت. او چندان نسبت به کارهای حرفهای همسرش علاقه نشان نمی داد و از عشق اولیهی خود دور شده بودند. در سال ۱۸۵۷ دیکنز اشتباهی کرد که باعث شد به وجههی اجتماعیاش به شدت لطمه بخورد. او با هنرپیشهی کم سن و سالی به نام الن ترنان رابطهی مخفیانهای داشت و تصمیم داشت که برایش جواهری بفرستد؛ اما به اشتباه این جواهر را برای همسرش فرستاد و اینگونه همه متوجه این خیانت شدند. گرچه دیکنز این اتفاقات را شایعه خواند و برای دفاع از خود مقالهی منتشر کرد ولی باز هم محبوبیتش کمتر شد. گفته میشود که چارلز در سیزده سال پایانی زندگی خود همچنان با الن ترنان در رابطه بود.

آثار برتر چارلز دیکنز
چارلز دیکنز در طول زندگانیاش آثار بزرگی را به چاپ رسانده که همچنان جزو پرفروشترین کتابهای دنیا به شمار میروند و نقد و تحسینهای زیادی روانهی آنها میشود.
کتاب آرزوهای بزرگ
کتاب آرزوهای بزرگ را میتوان کتابی خواند که نویسنده ترسهای دوران کودکی خود را در خلال آن نوشته و برایش اهمیت زیادی دارد. داستان کتاب از دختری به نام لوسی شروع میشود. لوسی دختری است که کودکی اش را بدون پدر گذرانده است. پدرش به جرمهای سیاسی به زندان برده میشود. دوست پدرش که لاری نام دارد لوسی را بزرگ میکند. پس از سالها که لوسی تبدیل به دختر جوانی شده است متوجه میشود پدرش پس از انقلاب فرانسه از زندان آزاد شده است. او در پی یافتن پدرش با افرادی آشنا میشود که مسیر زندگی او را تغییر میدهند و با حسهایی درگیر میشود که پیش از آن عمیقا قادر به درکشان نبود.

آرزوهای بزرگ | نشر دوستان
نویسنده: چارلز دیکنز ناشر: دوستان قطع: گالینگور،رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: 85,000 تومانکتاب اولیور توئیست
این کتاب نیز یکی از آثاری است که دیکنز سرنوشت کودکی خود را در آن جای داده و اینگونه تلاش کرده تا از اندوه آن کمی فارغ شود. کتاب الیور توئیست که کتابی معروف و الهام بخش افراد زیادی است دربارهی زندگی بچهی یتیمی به نام اولیور است. او در یتیم خانهای زندگی میکرد که چندان اوضاع خوبی نداشته و در حفاظت و پرورش کودکان به شدت ناموفق عمل کرده است. مسئولان یتیم خانه اولیور را به یک پیرمرد میفروشند. اولیور موقعیت را مناسب دیده و دست به فرار میزند. او در راه با پسری آشنا میشود که دزد است و اولیور را نیز به این کار تشویق میکند. اولیور گیج شده است و از طرفی قصد دزدی ندارد؛ اما در موقعیت عکسالعملی نمیتواند نشان دهد. در اثر اتفاقاتی او دستگیر میشود در حالیکه به جرمی مرتکب نشده است. زندگی سیاه همچنان همراه اوست و راهی دراز در پیش دارد. این کتاب از جمله کتابهایی است که شهرتی بین المللی دارد و تقریبا به بیشتر زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده است.
کتاب دیوید کاپرفیلد
حتی اگر با نویسندهی کتاب آشنا نباشید بازهم محال است که نام دیوید کاپرفیلد به گوش شما نخورده باشد. با اقتباس از این کتاب فیلمهای زیادی ساخته شده که باعث شد دیوید کاپرفیلد تبدیل به داستانی جهانی شود که نامش به گوش هرکسی آشناست. این داستان دربارهی کسی به نام دیوید است که نویسنده از تولد تا لحظهی مرگش را نوشته است. پدر او پیش از به دنیا آمدنش از دنیا رفته و زندگی برای مادرش سخت میشود. پس از به دنیا آمدن دیوید، مادرش زندگیشان را از اب و گل بیرون میکشید؛ اما با گذر زمان توان مادر کم شده و نمیتواند به تنهایی از پس مخارج زندگی بربیاید. مادر یار و یاوری ندارد و نمیداند که چگونه مشکلاتش را حل کند. در نهایت مادر تصمیم میگیرد برای حل مشکلاتش با مردی که معقول نیست و اخلاق خوشی ندارد ازدواج کند. آن مرد که موردستون نام دارد به همراه خواهرش به خانهی همسرش نقل مکان میکند و این سرآغاز اتفاقاتی تلختر از گذشته برای دیوید کاپرفیلد است. موردستون رحم و عطوفتی ندارد و مهر خود را نثار دیوید نمیکند. پس از مدتی با به روشهای مختلف زهر خود را میریزد و دیوید را روانهی مدرسهای با فاصله از شهر میفرستد. زندگی در آن مدرسه برای دیوید دنیایی ترسناکتر از قبل ساخته و دیوید هر چقدر که بزرگتر میشود زندگی را برای خود سخت و اندوهناک میبیند. در مدرسه به بهانههای مختلف تنبیه میشود و مورد آزار جسمی و روحی قرار میگیرد. رمان دیوید کاپرفیلد مانند دیگر رمانهای دیکنز تلخ و زننده محسوب میشود؛ اما گاهی این تلخی برای درک کردن حقیقت لازم است و نویسنده به خوبی آن را بر کاغذ آورده است.
سالهای پایانی زندگی چارلز دیکنز
او چندین حادثه نزدیک به مرگ را در اواخر زندگیاش از سر گذراند. در یکی از این حوادث، در سال 1865 نویسنده که به همراه معشوقهی خود، الن ترنان سوار برقطار بود ناگهان با بدشانسی مواجه میشود و قطار از پل سقوط میکند. به او و معشوقهاش آسیبی نرسید و به کمک به دیگران پرداختند؛ اما چارلز دیکنز که نمیخواست کسی از همراهی الن ترنان باخبر شود این موضوع را جایی بیان نکرد و در تحقیقات پلیس نیز حاضر نشد. این اتفاق باعث شد که وی نسبت به قطار حس خوبی نداشته باشد و پس از آن سوار هیچ قطاری نشد.
او درسالهای پایانی زندگیاش همچنان شوق نوشتن داشت و مرتب به مطالعه و نوشتن کتاب میاندیشید. همچنین الن ترنان را در کنار خودش داشت و بیشتر روزهایش را با وی میگذراند. او سرانجام توانست به تمام چیزهایی که پدرش آرزو داشت برسد و جایگاه اجتماعی و مالی خوبی داشته باشد. خانهای معقول از آن خودش داشت و به هرجا که دوست داشت سفر میکرد. نوشتن کتاب برای او نقطه و زمان خاصی نداشت و هرجا که حس میکرد نکتهای برای نوشتن دارد دفتر و قلم خود را برمیداشت و شروع به نوشتن میکرد.
کم کم علائم کهولت سن بر روی او ظاهر میشد. گرچه زود به نظر میرسید؛ اما او کم کم توانایی خود را از دست میداد و به هشدارهای پزشکان نیز توجهی نمیکرد و کارهای پیشین خود را انجام میداد. در بعضی مواقع احساس عدم حرکت در بعضی از اعضای بدنش میکرد و این موضوع روز به روز تواناییهایش را محدود میکرد تا اینکه در سال 1870 بر اثر سکتهی قلبی از دنیا رفت. او توانست ادبیات کشور انگلیس را متحول کند و به مرحلهی جدیدی برساند. کشور انگلیس پس از مدتها با نویسندهای رو به رو شد که در آثارش حرفهای مهم و اساسی برای گفتن بود و حتی برخی او را شکسپیر زمانه مینامیدند.
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید