
ادبیات گوتیک ژانری از ادبیات است که از ترکیب وحشت و مضامین عاشقانه به وجود آمده است. بهطور کلی، باور بر این است که یک نویسندهی انگلیسی به نام هوراس والپول اولین بار در سال 1764 با رمان قلعهی اوترانتو این سبک را معرفی کرده است. موضوعات به کار رفته در این سبک براساس وحشت، عاشقانه و ملودرام دستهبندی میشوند. ادبیات گوتیک رابطهی بسیار نزدیکی با معماری گوتیک دارد. معمولاً آثار گوتیک به رازها میپردازند؛ رازهایی که در آنها ابهام وجود دارد و در انتها لازم نیست خواننده به آن راز پی ببرد، و در طول داستان افشای تدریجی صورت میگیرد. از ویژگیهای اصلی این نوع داستان میتوان از موارد زیر نام برد:
- فضاسازی تاریک و ترسناک: داستانهای گوتیک معمولاً در مکانهایی مانند قصرهای قدیمی، کلیساهای مخروبه، جنگلهای تاریک یا خانههای متروکه اتفاق میافتند؛
- عناصر ماوراءالطبیعه: حضور ارواح، شیاطین، هیولاها یا نیروهای ناشناخته از عناصر رایج این ژانر است؛
- شخصیتهای مرموز و پیچیده: شخصیتهایی مانند قهرمانان تراژیک، زنان در خطر یا افراد دارای رازهای پنهان در این داستانها دیده میشوند.
- تمهای روانشناختی: مسائلی مانند جنون، گناه، عذابوجداب و تنهایی در این داستانها بررسی میشوند؛
- حس وحشت و اضطراب: داستانهای گوتیک بهدنبال ایجاد حس ترس و نگرانی در خواننده هستند.
در ادبیات داستانی ایران، نمونههای متعددی از این ژانر دیده میشود. نویسندههایی چون صادق هدایت در داستانهای بوف کور و سه قطره خون و بهرام صادقی در داستان بلند ملکوت داستانهایی در این سبک نوشتهاند. اما در سالهای اخیر، به این سبک داستانی در داستاننویسی ایران کمتر توجه شده است. مجموعه داستان اتاق صادق، نوشتهی محمد تاج، از آثار داستانی به سبک گوتیک است که بهتازگی چاپ شده است. چهار داستان کوتاه این کتاب در فضای ژانر ترس و گوتیک خلق شدهاند. بی علّت نیست که عنوان کتاب و داستان کوتاه اول این مجموعه به صادق هدایت مربوط میشود؛ او بنیانگذار ادبیات داستانی گوتیک در ادبیات داستانی معاصر ایران است.
ملکوت وحشت
سایهی ترس و اضطراب در طول تاریخ ادبیات داستانی ایران بارها دیده شده است؛ نوعی از زیست تلخ و هراسناک در تاروپود حافظهی فردی و اجتماعی سوژههای داستانی که در رمانهای ایرانی توصیف شده است. از همان سال 1315، سال نوشتن رمان بوف کور، در داستان فارسی، روایت اضطرابها و ترسهای ناشناخته وجودمان را در این آثار خواندهایم. داستانهایی چون ملکوت بهرام صادقی، شازده احتجاب گلشیری یا شب هول هرمز شهدادی هرکدام نشانههای زندگی در زیر سایهی وحشت و ترس هستند. در بعضی از این آثار، ریشههای این ترس و اضطراب سوژهْ در ریشهها و زمینههای تاریخی و اجتماعی آن کاویده شده است، مانند شب هول، و در بعضی دیگر از این داستانها ریشهی این وحشت بهصورت فلسفی و ازلی تحلیل شده است، مانند داستان بلند ملکوت. نمودی از تأثیر روانی و ذهنی این وحشت و ترس را در قسمتی از رمان شب هول هرمز شهدادی میخوانیم:
«وحشت همیشه با ماست. مثل خدا که همیشه با ماست. باورمان نمیشود که میشود نترسید. همانطور که باورمان نمیشود که میشود خدایی نباشد. حتی تصورش برایمان مشکل است. همیشه محتاطیم، به کوچکترین حرکت ناآشنایی سرمان را میدزدیم و در درون پوستهی ترس پنهان میشویم. نفوذناپذیر و جامد. در درون این قشر ضخیم است که کابوسهایمان عذابمان میدهد. در درون این قشر ضخیم است که بیداریم، میبینیم، میشنویم و همه گمان میکنند که سنگیم.»
مجموعهداستان اتاق صادق، که در سال 1403 منتشر شده است، را میتوان در ادامهی منطق روایت ترس و اضطراب در داستاننویسی فارسی دانست. چهار داستان کوتاه این مجموعه هریک به توصیف و شرح ترسها و اضطرابهای ناشناختهای که در زندگی با آنها مواجه میشویم میپردازد. در داستان اول این مجموعه، بهطرف صادق هدایت میرویم. محمد تاج با نوعی از خلاقیت و نوآوری ـ که در برخورد با نامههای صادق هدایت به حسن شهید نورایی دارد ـ یک روایت گوتیک و ترسناک از زندگی هدایت خلق میکند. صادق هدایتی که محمد تاج بازآفرینی کرده است هدایتی سرخورده و ملول از زندگی است که در معرض توهمات و ترسهای متعدد است:
«این هم قسمت ما از زندگی. کاش آن پنجه گلویم را فشار داده بود تا دیگر رنگ صبح را نبینم. بدبختانه زخم میخوریم اما آنقدر کاری نیست تا خلاص شویم.»
«اگر از حال مملکت بیشتر بخواهید معذورم. هیچ حوصلهی روزنامه خواندن ندارم. دروغ نیست اگر بگویم یک هفته است رنگ آفتاب ندیدهام. بهتازگی بنا کردند کنار خانه ملکی تازه علم کنند. گل بود به سبزه نیز آراسته شد. دنیا با ما سر شوخی را باز کرده، فقط هیهات که نمیتوانیم جوابش را بدهیم.»
محمد تاج در مجوعه داستان اتاق صادق جهانی را به تصویر کشیده است که هر لحظه در معرض تهدید نیروهای ناشناخته و غیرقابلشناخت ماست. در جهان داستانی محمد تاج، این ترس شامل همه میشود: صادق هدایت، مهندس جویای شغل، انسان چاقی که قصد کاهش وزن دارد، گوینده و شنوندهی پادکست داستانی. همهی ما در سایهی این اضطراب و ترس جهانشمول زندگی میکنیم. وحشت همیشه با ماست همچون خدا که با ماست.
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.