کتاب سه قطره خون | نشر جاویدان

نویسنده: صادق هدایت

داش آکل به حالت پکر گفت:

«جون جفت سبیل‌هایت یک بطر خوبش را بده گلویمان را تازه بکنیم.»

ملااسحق سرش را تکان داد، از پلکان زیرزمین پایین رفت و پس از چند دقیقه با یک بطری بالا آمد. داش آكل بطری را از دست او گرفت، گردن آن را به جرز دیوار زد، سرش پرید، آن وقت تانصف آن را سر کشید، اشک در چشم‌هایش جمع شد، جلو سرفه‌اش را گرفت و با پشت دست، دهن خود را پاک کرد. پسر ملااسحق که بچه زرد نبوی کثیفی بود، با شکم بالا آمده و دهان باز و مفی که روی لبش آویزان بود، به داش آكل نگاه می‌کرد، داش آکل انگشتش را زد زیر در نمکدانی که در طاقچه حیاط بود و در دهنش گذاشت.

ملااسحق جلو آمد، روی دوش داش آکل زد و سر زبانی گفت:

«مزه لوطی خاک است!»

بعد دست کرد زیر پاچه لباس او و گفت:

«این چیه که پوشیدی؟ این ارخلق حالا ورافتاده. هر وقت نخواستی من خوب می‌خرم.»

داش آکل لبخند افسرده‌ای زد، از جیبش پولی در آورد، کف دست او گذاشت و از خانه بیرون آمد. تنگ غروب بود. تنش گرم و فکرش پریشان بود و سرش درد می‌کرد. کوچه‌ها هنوز در اثر باران بعداز ظهر نمناک و بوی کاه گل و بهارنارنج در هوا پیچیده بود، صورت مرجان، گونه‌های سرخ، چشم‌های سیاه و مژه‌های بلند با چتر زلف که روی پیشانی او ریخته بود، محو و مرموز جلو چشم داش آكل مجسم شده بود.

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب سه قطره خون | نشر جاویدان

متاسفانه این کتاب موجود نیست
  • نام کتاب: سه قطره خون | نشر جاویدان
  • ناشر : بدرقه جاویدان
  • تعداد صفحات: 159
  • شابک: 9789645732125
  • شماره چاپ: 1
  • سال چاپ: 1400
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان فارسی
  • امتیاز:
    (1 نفر)

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

همه چیز سیاه است حتی مبارزه علیه سیاهی

مروری بر کتاب زن زیادی نوشته‌ی جلال آل احمد

لحظه‌هایی برای خندیدن

مروری بر کتاب آبنبات هل‌دار نوشته‌ی مهرداد صدقی

کار عمیق، کار پربازده

مروری بر کتاب کار عمیق نوشته‌ی کال نیوپورت

کتاب های پیشنهادی