کتاب مدرک
نویسنده: آگوتا کریستوف
«خواهرم که رفته بود، یک شب، مرد بیخواب باهام حرف زد. پشت پنجره بودم، داشتم آسمان را تماشا میکردم تا ابرهای توفانی را توش پیدا کنم که چند روز بود پیشبینیشان کرده بودند. پیرمرد از آن طرف خیابان باهام حرف زد. بهم گفت: «دیگه نمیشود ستارهها را دید. توفان دارد نزدیک میشود.» بهش جواب ندادم. یک جای دیگری تو چپ و راست خیابان را نگاه کردم. دلم نمیخواست باهاش ارتباط برقرار کنم. بهش محل نمیگذاشتم.
صفحه 108
- نام کتاب: مدرک
- مترجم: اصغر نوری
- ناشر : مروارید
- تعداد صفحات: 192
- شابک: 9789641912262
- شماره چاپ: 14
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فرانسوی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
مطالب پیشنهادی
شاید او را بشناسید
مروری بر کتاب عوضی نوشتهی ژوئل اگلوف
از این قطار پیاده نشو!
مروری بر کتاب مرا به کنگاراکس نبر نوشتهی آندری کورکوف
پناهنده به داستان
مرور سه گانه دوقلوها نوشتهی آگوتا کریستف
کتاب های پیشنهادی
سه گانه اگوتا کریستوف حرف ندارند