
کتاب بی سایگان
فنی از او پرسید: «چند وقت است غذا نخوردهای؟» ادوارد چشمهایش را به چشمهای او دوخت و گرما و مهربانی آن چشمها او را غرق حقشناسی کرد. کمی شل شد. او زمان خیلی درازی را در تنهایی و ناراحتی سپری کرده بود، و فنی خیلی مهربان بود. برای اینکه گیر گلویش را باز کند، با عجله یک لیوان آبجو نوشید و جواب داد:
«دو روز.»
«بدون پول؟»
او سرش را به علامت تایید تکان داد. فنی اوقاتش تلخ شد.
«تو دیوانهای ادوارد. حتما میدانی که در این خانه همیشه به روی تو باز است. هر وقت که دوست داشتی بیا، بدون اینکه تا آخرین رمقهایت صبر کنی. این مسخره است.»
ادوارد با فریاد گفت: «من مسخرهام، و این را میدانم!»
صفحه 110



آیا رمانی در مورد بحران آب و هوا وجود دارد؟
ملیسا هریسون بهترین داستانهای مرتبط با بحران آب و هوا را توصیه میکند

وصیت صدوبیستویکساله
تاریخچه جایزه گنکور و نگاهی به برنده گنکور 2024 کمال داوود

چرا کتاب «درگیریهای جهانی» برای کودکان مهم است؟
معرفی کتاب کودک درگیریهای جهانی نوشتهی لوییس اسپیلزبری