کتاب بنویس من زن عرب نیستم

نویسنده: گروه نویسندگان

دژبسته‌ی مغزها

با او بودم و سوار بر قایقش به جزیره‌های شگفتی و کام و فراموشی می‌رفتم که سروکله‌ی شوهرش پیدا شد. چشمانم نمی‌توانست آنچه را که می‌دید باور کند، چون درِ خانه‌ام قفل بود و صدای شکستن در را نشنیدم. پس چطور آمده بود تو؟

ما را که در آن وضع دید چیزی نگفت. اما یکراست به سمتمان آمد. درست مثل یک آدم دم مرگ، بلند نفس نفس می‌زد. سرش را طوری میان دست‌هایش گرفته بود که انگار گردنش دیگر نمی‌توانست وزن آن را تحمل کند.

دیدم چاقو یا هفت‌تیر ندارد و کمی خیالم آسوده شد.

صفحه ۴۹

افزودن به پاکت خرید 35,000 تومان

کتاب بنویس من زن عرب نیستم

دیدگاه‌ها

کاربر مهمان ۱۴۰۱/۱۰/۰۴

دژبسته‌ی مغزها واقعا این داستان از کتاب عجیب بود و هنوز نفهیمدم که واقعا بیمار روانی بوده یا اینکه در واقعیت هم رخ داده بود؟

مطالب پیشنهادی

ماه؛ دوستی برای زمین

مروری بر کتاب کودک من ماه هستم نوشته‌ی استیسی مک آنلتی

برای کتاب خواندن کارت بگیرید

معرفی کوتاه کتاب باشگاه کتاب‌خوانی بانی نوشته‌ی آنی سیلورسترو

شاخه‌ی فریادخواهی

مروری بر نمایشنامه‌ی زنان فریادخواه نوشته‌ی اوریپید (ائوریپیدس)

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 35,000 تومان