کتاب حصار و سگ های پدرم

نویسنده: شیرزاد حسن

به او گفتم «وحشت نکنید... چشم که بترسد، در برابر خود کابوس می‌بیند.»

همان شب ترسیدیم که نکند دوباره زنده شود. لباس‌ها را تکه‌تکه از تنش درآوردیم. زهرا دیگ بزرگی آورد. فاطمه در آن آب ریخت. اختر گلاب پاشید. ابراهیم هیزم و چوب زیادی آورد. سیامند آتش درست کرد. چه‌قدر عجیب بود... برای آن‌که آتش شعله‌ورتر شود، مادرانم شلوار و روسری خود را در آتش می‌انداختند. آتش سایه‌ی همه را روی دیوارها می‌رقصاند. برخی از خواهرانم بخور در آتش می‌افکندند. چهره بعضی‌ها در برابر چشمانم غریب و بیگانه بود... تو گویی نه انگار بعضی از آن زن‌های ناشناس، مادران و خواهران من بوده‌اند. به جنازه‌ پدر خیره می‌شدیم. هنوز جا داشت که از او بترسیم... از او شرم کنیم... او که تنها یک بار فهمیدیم مریض شده است... خواستیم به دیدنش برویم و با چشمان خودمان ببینیم پدر ما هم مانند هر بنی آدمی مریض می‌شود و گوشه‌ای کز می‌کند. سرش درد می‌گیرد... اما هیهات...

صفحه‌ 52 


افزودن به پاکت خرید 95,000 تومان

کتاب حصار و سگ های پدرم

  • نام کتاب: حصار و سگ های پدرم
  • مترجم: مریوان حلبچه ای
  • ناشر : چشمه
  • تعداد صفحات: 107
  • شابک: 9789643622084
  • شماره چاپ: 11
  • سال چاپ: 1402
  • موجودی : 1 عدد
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان کردی
  • امتیاز:
    (1 نفر)

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

زمزمه‌های کوچه‌باغ‌های نشابور

محمدرضا شفیعی کدکنی: مروری بر زندگی و آثار

ترس را بترسان!

معرفی کتاب کودک ترس‌های من نوشته‌ی ایزابل فیلیوزت

روز بدون پوشک

معرفی کتاب کودک روز بدون پوشک نوشته‌ی لیز فلچر

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 95,000 تومان