کتاب ماهی سیاه كوچولو | نشر جامه دران
نویسنده: صمد بهرنگی
ماهی کوچولو ناگهان چشمش افتاد به خرچنگ و ترسید؛ از دور سلامی کرد. خرچنگ، چپچپ به او نگاهی کرد و گفت:
«چه ماهی با ادبی! بیا جلو کوچولو، بیا!»
ماهی کوچولو گفت: «من میروم دنیا را بگردم، و هیچ هم نمیخواهم شکار جنابعالی بشوم!»
خرچنگ گفت: «تو چرا اینقدر بدبین و ترسویی، ماهی کوچولو؟»
ماهی گفت: «من نه بدبینم و نه ترسو. من هرچه را که چشمم میبیند و عقلم میگوید، به زبان میآورم.»
خرچنگ گفت: «خوب، بفرمایید ببینم چشم شما چه دید و عقلتان چه گفت که خیال کردید ما میخواهیم شما را شکار کنیم؟»
ماهی گفت: «دیگر خودت را به آن راه نزن!»
خرچنگ گفت: «منظورت قورباغهست؟ تو هم که پاک بچه شدی، بابا! من با قورباغهها لجم و برای همین شکارشان میکنم؛ میدانی، اینها خیال میکنند تنها موجود دنیا هستند، و خوشبخت هم هستند، و من میخواهم بهشان بفهمانم که دنیا واقعا دست کیست! پس تو دیگر نترس جانم؛ بیا جلو، بیا!»
خرچنگ این حرفها را گفت و پس پسکی، راه افتاد طرف ماهی کوچولو. آنقدر خندهدار راه میرفت که ماهی، بیاختیار، خندهاش گرفت.
صفحه 26
- نام کتاب: ماهی سیاه كوچولو | نشر جامه دران
- ناشر : جامه دران
- تعداد صفحات: 48
- شابک: 9645858798
- شماره چاپ: 9
- سال چاپ: 1399
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
دنیایی به وسعت دید ماهی سیاه کوچولو
مروری بر کتاب ماهی سیاه کوچولو نوشتهی صمد بهرنگی
داستان یک معرکه گیر خمار
مروری بر رمان بند محکومین اثر کیهان خانجانی
محقق شدن رویای کودکی
دربارهی کتاب اولدوز و عروسک سخنگو نوشتهی صمد بهرنگی
کتاب های پیشنهادی