کتاب اکنون اینجا یا بار دیگر شرق مدیترانه
قبل از خرید کتاب اکنون... اینجا یا بار دیگر شرق مدیترانه بخوانید
در زندانهای استبدادزدهی خاورمیانه، جایی که مرگ همواره در کمین است، دوستی چه معنایی پیدا میکند؟ کتاب اکنون... اینجا یا بار دیگر شرق مدیترانه (الآن... هنا؛ أو شرق المتوسط مرة أخرى)، اثر عبدالرحمان منیف، روایتی تکاندهنده از ادبیات زندان و مبارزات سیاسی است که به بازنمایی مظاهر نظام سلطه و مقاومت انسانی در برابر شکنجه و سرکوب میپردازد.
درباره کتاب اکنون... اینجا یا بار دیگر شرق مدیترانه
این رمان که در سال ۱۹۹۱ نوشته شده، نهمین اثر داستانی عبدالرحمان منیف است. نویسنده بدون ذکر نام کشوری خاص، اوضاع بازداشتگاهها در خاورمیانه و حالو روز زندانیان سیاسی در کشورهای استبدادزدهی شرق مدیترانه را توصیف میکند. منیف در این اثر، شیوهها و شگردهای سرکوب، شکنجه و انواع قساوتهایی را که بر زندانیان میرود، بازنمایی کرده و نشان میدهد که چگونه روابط انسانی، حتی در دل زندان و در انتظار مرگ، میتواند به نیرویی خارقالعاده بدل شود.
خواندن کتاب اکنون... اینجا یا بار دیگر شرق مدیترانه به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
- علاقهمندان به ادبیات عرب و رمانهای سیاسی.
- خوانندگانی که به ادبیات زندان و روایتهای مقاومت در برابر استبداد علاقهمندند.
- کسانی که آثار عبدالرحمان منیف و ادبیات معاصر خاورمیانه را دنبال میکنند.
- پژوهشگران و دانشجویان علوم سیاسی و جامعهشناسی سیاسی.
معرفی نویسنده: عبدالرحمان منیف
عبدالرحمان منیف (۱۹۳۳-۲۰۰۵)، از بزرگترین نویسندگان عرب در قرن بیستم محسوب میشود. رمانهای او که هر یک به جنبهای از حیات سیاسی و اجتماعی ملتهای منطقه اختصاص دارد، سهمی پیشگامانه در تکوین رمان سیاسی در جهان عرب داشته است. منیف به عنوان یکی از چهرههایی شناخته میشود که به نسل رماننویسان پس از نجیب محفوظ هویت بخشیده است. این کتاب با ترجمهی موسی اسوار توسط نشر هرمس منتشر شده است.
جملات کتاب اکنون... اینجا یا بار دیگر شرق مدیترانه
«روابط آدمها داخل زندان با همهی روابط دیگر فرق دارد. اگر پیش بیاید که دو تن با هم دوست بشوند این دوستی چنان جبروتی دارد که به حالتی از وجد که شبیه وحدت است تبدیلش میکند. حتی حالت ضعف که ممکن است انسان را در دنیای مردم عادی ویران کند، در زندان به نیرویی خارقالعاده مبدل میشود. من که به انتظار مرگ دراز کشیده بودم دیری نگذشت که در درونم نیرویی کشف کردم که نمیدانم کجا خفته بود و همان بود که به من کمک کرد تا ابتدا زخمهای هلال را پانسمان کنم و سپس بر خود نیز مسلط و قویتر از قبل شوم.»