کتاب چشم
نویسنده: ولادیمیر نابوکوف
من آن زن٬ ماتیلدا را در خلال اولین پاییزی دیدم که بهعنوان مهاجر در برلین زندگی میکردم؛ از دو منظر اوایل دههٔ بیست بود: اوایل دههٔ بیست این قرن وهمینطور زندگی نکبتبار من. مدت زیادی نبود که یکی از آشناها شغلی برایم دست و پا کرده بود تا معلم سرخانهٔ یک خانوادهٔ روسی شوم که هنوز فقر گریبانگیرشان نشده بود و همچنان در لذت عادات کهنهٔ سنپیترزبورگیشان غوطهور بودند.
صفحه ۹
- نام کتاب: چشم
- مترجم: محمدعلی مهمان نوازان
- ناشر : مروارید
- تعداد صفحات: 112
- شابک: 9789641910404
- شماره چاپ: 7
- سال چاپ: 1401
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان آمریکایی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
فیلیپا پری در اتاق درمان
از فیلیپا پری بپرسیم: «چرا همیشه انقدر عصبانی هستم؟»
شاخهی فریادخواهی
مروری بر نمایشنامهی زنان فریادخواه نوشتهی اوریپید (ائوریپیدس)
یک مجموعه داستان کامل برای کودکان و نوجوانان
مروری بر مجموعه کتاب قصههای خوب برای بچههای خوب نوشتهی مهدی آذر یزدی
کتاب های پیشنهادی