کتاب پدران، پسران و سرزمین بینشان

نویسنده: هشام مطر

اشعار

این کشور پدران و پسران را از هم جدا می‌کند و باعث شده بسیاری از مسافران مسیر خود را گم کنند. اینجا گم شدن کار ساده‌ای است. تلماکوس، ادگار، هملت و پسران بی‌شمار دیگری ماجراهای شخصی خودشان را در سکوت پشت سر گذاشتند، از جایی نامعلوم بین گذشته و حال سردرآوردند و سرگردان به نظر می‌رسند. این مردها، مثل همة مردها، از طریق مرد دیگری به این جهان آمده‌اند. کسی که حامی آن‌هاست، در را برایشان باز می‌کند، و اگر خوش‌شانس باشند، لبخند به لب دارد و ضربه‌ای دلگرم‌کننده روی شانه‌شان می‌زند. و پدران، که خودشان زمانی پسر کسی بوده‌اند، می‌دانند حضور شبح‌وار دستشان تا آخر عمرِ پسرانشان با آن‌ها باقی می‌ماند. می‌دانند هر مسئولیتی به شانة پسرانشان گذاشته و هر بوسه‌ای که بر آن‌ها زده شود، آن شانه‌ها تا ابد به پدران وفادار می‌مانند و دست مردی را که آن‌ها را برای ورود به جهان راهنمایی کرده هرگز فراموش نمی‌کنند. مرد بودن یعنی بخشی از این زنجیره بودن؛ زنجيرة قدردانی و به خاطر داشتن، سرزنش کردن و به فراموشی سپردن، تسلیم شدن و طغیان کردن. این زنجیره آن قدر ادامه پیدا می‌کند تا نگاه خیرة پسر خسته می‌شود و وقتی به گذشته نگاه می‌کند چیزی جز سایه‌ها نمی بیند.

صفحه ۶۳

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب پدران، پسران و سرزمین بینشان

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

دغدغه‌ام بیشتر مسائل انسان امروز بوده

گفت‌وگو با مژده دقیقی درباره‌ی «روایت بازگشت»

درد تبعید

نقد و بررسی کتاب دوستان من اثر هشام مطر

«اما هیچ‌کدام از آنها پدر نبود.»

درباره کتاب بازگشت اثر هشام مطر

کتاب های پیشنهادی