کتاب قمارباز
ترجمه صالح حسینی
راستی که عوام جماعت خیلی کثیف قمار میکنند. نظرم این است که میز قمار عرصه معمولیترین نوع دزدی است. شتیلیبگیرها، که این سر و آن سر میز نشانده شدهاند، داوها را میپایند و بردها را میپردازند، و همین سخت مشغولشان میدارد. چه آدمهای بیسروپایی! اکثرا هم که فرانسویاند. اگر اظهارنظر میکنم و متذکر میشوم، نه از بهر این است که بخواهم بازی رولت را وصف کنم، اصلا چنین نیست. برای رسیدن به مقصود خودم، میخواهم قلق آن را پیدا کنم و بعد از این به کار ببندم. بهعنوان نمونه، متوجه شدم اگر کسی دست دراز کند و برد یکی دیگر را بردارد، کار عوامانهای کرده است. پس از این کار هم بگومگویی درمیگیرد و اغلب هم به داد و بیداد میکشد، و «بفرما ثابت کن یا شاهدی پیدا کن که داو، داو تو بوده!»
هدیهی دیگران را تصاحب نکن!
معرفی کتاب کودک همهش مال جوجه باشه! نوشتهی اعظم مهدوی
پناه بر سینما
مروری بر کتاب موزاییک استعارهها: گفتوگو با بهرام بیضایی و زنان فیلمهایش نوشتهی بهمن مقصودلو
از من الآن نپرس خاستگاه دموکراسی کجاست، شاید بعدها بدانم
معرفی کتاب فرود و فراز دموکراسی نوشتهی دیوید استاساویج