
کتاب قمارباز
ترجمه صالح حسینی
راستی که عوام جماعت خیلی کثیف قمار میکنند. نظرم این است که میز قمار عرصه معمولیترین نوع دزدی است. شتیلیبگیرها، که این سر و آن سر میز نشانده شدهاند، داوها را میپایند و بردها را میپردازند، و همین سخت مشغولشان میدارد. چه آدمهای بیسروپایی! اکثرا هم که فرانسویاند. اگر اظهارنظر میکنم و متذکر میشوم، نه از بهر این است که بخواهم بازی رولت را وصف کنم، اصلا چنین نیست. برای رسیدن به مقصود خودم، میخواهم قلق آن را پیدا کنم و بعد از این به کار ببندم. بهعنوان نمونه، متوجه شدم اگر کسی دست دراز کند و برد یکی دیگر را بردارد، کار عوامانهای کرده است. پس از این کار هم بگومگویی درمیگیرد و اغلب هم به داد و بیداد میکشد، و «بفرما ثابت کن یا شاهدی پیدا کن که داو، داو تو بوده!»


خدا تو را گرفتار و اسیر این مرد نکند
معرفی کتاب بامداد خمار نوشته فتانه حاج سید جوادی

تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»

نگران من نباش! من از عهدهی همه چیز برمیآیم
معرفی کتاب سهگانهی پیپی جوراب بلند نوشتهی آسترید لیندگرن