کتاب شوری در سر
نویسنده: اورهان پاموک
«خیلیخب بابا، خیلیخب. من...عاشق شدم، اِ...عاشقِ...رایحه. همون که چشماش درشت و سیاه بود. همون که از همه کوچکتر بود، اسمش رایحه بود دیگه، نه؟ جلو میز باباش یهو خوردیم بههم، یعنی...نخوردیم بههم ولی کم مونده بود بخوریم، راستش...نمیدونم دیدی یا نه ولی کم مونده بود که با صورت...یهو چشمتوچشم شدیم، اون از همون فاصله، زل زد تو چشمای من و...من..اولش فکر کردم فراموش میکنم و اصلاً...اما...نتونستم.»
«چی رو نتونستی فراموش کنی؟»
«اِ...چشماش رو، نگاش رو، اِ...تو تو عروسی برخورد ما رو ندیدی؟ البته برخورد هم که میگم...»
صفحه 206
- نام کتاب: شوری در سر
- مترجم: عین له غریب
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 730
- شابک: 9786002295378
- شماره چاپ: 5
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: گالینگور
- دسته بندی: داستان ترکی جایزه نوبل
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
مرگ تدریجی معصومیت
مروری بر کتاب ناتور دشت (ناطور دشت) نوشتهی جی. دی. سلینجر
فیلیپا پری در اتاق درمان
از فیلیپا پری بپرسیم: «چرا همیشه انقدر عصبانی هستم؟»
با ذهنت پرواز کن
مروری بر کتاب کودک سالی که یاد گرفتیم پرواز کنیم... نوشتهی ژاکلین وودسن
کتاب های پیشنهادی