کتاب شرم
تصور کنید وسط ایالت ورمانت هستید، در جزیرهای اندازه یک قوطی کبریت. دوروبر تا چشم کار میکند گدازه آتشفشان است، گدازهای چنان سوزان که به هرچه بخورد ذوبش میکند، یک دستتان سفیده تخم مرغ نیم پز دارید، آن قدر که هر کاری هم بکنید تمام نمیشود و یک نی. همینها برایتان بس است که زنده بمانید و به زندگی فلاکت بارتان ادامه دهید. انتهای این گدازههای آتشفشان، آن دوردورها، دیگر از گرمای سوزان خبری نیست و به جایش جنگلی است سرسبز و زیبا، دشتی پر از گلهای رنگارنگ، نهرهایی خروشان پر از ماهی آزاد و قندیلهای کوچک و نعناهای خودرو.
سفر به دنیای شیرینیپزی فرانسوی
بررسی کتاب: شیرینیپزی فرانسوی – دستورالعملها و تکنیکهای برتر از مدرسهی هنرهای آشپزی فراندی
موسم مرگ میرسد...
معرفی کتاب مرگ به وقت بهار نوشتهی مرسه رودوردا
«هوش مصنوعی در دستکاری احساسات خیلی خوب خواهد شد.»
مصاحبه با کازوئو ایشی گورو، در بیستمین سالگرد انتشار رمان هرگز مرا رها نکن