کتاب سرباز کوچک امام
چون همراه اکیپ خبرنگارها دوربین فیلمبرداری نبود، حدس زدم که باید خبرنگار رادیو باشند. همراه خبرنگارها، یک خبرنگار زن بی حجاب هم بود که کت و دامن پوشیده بود و به عربی با بقیه حرف میزد تا چشمش بهم افتاد دهانش از تعجب باز ماند و بی هیچ حرفی به سمتم آمد. گفتم حتماٌ میخواهد سر صحبت را با من باز کند. نزدیکم که شد دیدم دستش را باز کرد و به حالتی که بخواهد سرم را در آغوش بگیرد، به طرفم خم شد! هم خندهام گرفته بود و هم عصبانی شده بودم. یعنی چه فکر پیش خودش کرده بود که میخواست اینطور به من ابراز محبت کند؟ دستش نزدیک سرم که شد یک مرتبه دستم را بالا آوردم و دستش را پس زدم و خودم را کنار کشیدم. ماتش برده بود. انتظار نداشت چنین واکنش را از من، آن هم جلوی خبرنگارها و فرمانده اردوگاه ببیند.
صفحه260
جستوجویی در چیستی آزادی
معرفی کتاب فلسفه آزادی اثری از لارس اسوندسن
تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»
پناه بر سینما
مروری بر کتاب موزاییک استعارهها: گفتوگو با بهرام بیضایی و زنان فیلمهایش نوشتهی بهمن مقصودلو