
کتاب درنده باسکرویل (داستان های شرلوک هولمز)
شرلوک هولمز قدرت فوقالعادهای داشت و میتوانست موضوعی را با نیروی اراده از ذهن خود دور کند. قضیة عجیبی را که درگیرش شده بودیم ظاهراً برای مدت دو ساعت به فراموشی سپرده و سخت مجذوب نقاشیهای استادان مدرن بلژیکی شده بود. از زمانی که نمایشگاه نقاشی را ترک کردیم تا وقتی به هتل نورتامبرلند رسیدیم، حاضر نبود غیر از هنر دربارة چیز دیگری صحبت کند، و در این زمینه عقاید بسیار خامی داشت.
متصدی پذیرش هتل گفت:
- سِر هنری باسکرویل طبقة بالا منتظرتان هستند. از من خواستند شما را به محض ورود به طبقة بالا راهنمایی کنم.
صفحه ۵۳


«یعنی چه که بروم بیمارستان؟ من که چیزیم نیست.»
بخشی از کتاب «اینجا همه آدمها این جوریاند» اثر لوری مور

کدام شرلوک هولمز را میشناسیم؟
مروری بر کتاب داستانهای شرلوک هولمز: نشانهی چهار، مردان رقصان و پنج داستان دیگر نوشتهی آرتور کانن دویل

روایتی از یک کیک عروسی که سه سال در یخچال منتظر بود
مروری بر کتاب کیک عروسی و داستانهای دیگر