کتاب خسی در میقات
نویسنده: جلال آل احمد
از کوه که پایین میآمدم گُله به گُله از میان بساط حجاج میگذشتم که هر کدام در حفاظ خرسنگی تمام روز را از آفتاب محفوظ مانده بودند و حالا آفتابی میشدند. در نور ماه و در گرد نوری که از دره برمیآمد، سر راهم یک جا بر سر سنگی، یک ساعت مچی دیدم. برجا مانده. بیاختیار دولا شدم و برش داشتم. و دو قدمی رفتم. بعد یادم افتاد که کجا هستم و که هستم. برگشتم و ساعت را سر جایش گذاشتم
صفحه 142
- نام کتاب: خسی در میقات
- ناشر : جامه دران
- تعداد صفحات: 183
- شابک: 9645858453
- شماره چاپ: 7
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: خاطرات سفرنامه ایرانی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
هر آدمی سنگی است بر گور پدر خویش
مروری بر کتاب سنگی بر گوری نوشتهی جلال آل احمد
برای خضری، به شکل پیری من
مروری بر کتاب دو گفتار نوشتهی محسن صبا
وقتی قدرت تاریکی از امید و تلاش ما بیشتر است
مروری بر کتاب مدیر مدرسه نوشتهی جلال آل احمد
کتاب های پیشنهادی