کتاب خانه عروسک و اشباح
نویسنده: هنریک ایبسن
پرده دوم
صحنه تغییری نکرده است. درخت عید نزدیک پیانو قرار دارد. تزیینات آن را باز کردهاند. شمعهای آن سوخته است. پالتو و کلاه نورا روی نیمکت است. نورا تنهاست و با اضطراب در اتاق قدم میزند. نزدیک نیمکت میآید و پالتوی خود را بر میدارد.
نورا ]پالتو را مجدداً روی نیمکت میگذارد[: یکی دارد میآید. ]میرود به سمت در سرسرا و گوش میدهد[ نه، کسی نیست. البته امروز کسی نمیآید، روز عید، فردا هم نمیآید. اما شاید ]در را باز میکند و به خارج نگاه میکند[ نه چیزی در جعبة نامهها نیست. کاملاً خالی است. ]به جلو میآید[ چه فکر پوچی! البته که فعلاً به این کار اصراری ندارد. محال است چنین کاری بکند. ممکن نیست. من سه تا بچة کوچک دارم.
] پرستار از درِ اتاق بچهها، درِ سمت چپ، داخل میشود و یک جعبة بزرگ مقوایی در دست دارد[
پرستار: عاقبت، جعبة لباس بالماسکه را پیدا کردم.
نورا: ممنونم، بگذار روی میز.
پرستار ]روی میز میگذارد[: اما خیال نمیکنم کاملاً مرتب باشد.
نورا: دلم میخواهد هزار تکهاش کنم.
پرستار: اوه! نه، درست کردنش خیلی آسان است. فقط کمی حوصله میخواهد.
نورا: بله، من میروم از خانم لیند خواهش کنم بیاید به من کمک کند.
- نام کتاب: خانه عروسک و اشباح
- مترجم: مهدی فروغ
- ناشر : علمی و فرهنگی
- تعداد صفحات: 175
- شابک: 9786001216282
- شماره چاپ: 5
- سال چاپ: 1399
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: نمایشنامه نروژی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
حلب در روح من ساکن است
مصاحبه با خالد خلیفه
کار عمیق، کار پربازده
مروری بر کتاب کار عمیق نوشتهی کال نیوپورت
من کبوتر بسملشده هستم
مروری بر کتاب طریق بسمل شدن نوشتهی محمود دولتآبادی
کتاب های پیشنهادی