کتاب اسمش همین است
نویسنده: علیرضا آذر
دل به پس ماندهی این اشک پر از خون بستم
شاید از خون جگر چشم و دلم باز شود
آخر قصهی سردی که تو را میترساند
باید از داغ جگرسوز من آغاز شود
من به دنیای خیالاتی خود معتقدم
من به تقدیر به انسان به زمان شک دارم
خانه و پنجره و مرگ به هم مربوطند
هیئت منصفه این مرتبه مدرک دارم!
صفحه 81
مطالب پیشنهادی
ده زوج جنایی برتر در داستانها
نویسندگانی از جیمز کین تا پاتریشیا های اسمیت نشان میدهند که چگونه شرکای جنایت میتوانند واقعاً بدترین چیزها را در یکدیگر به وجود آورند
کالبدشکافی مرگ
مروری بر کتاب زندگی در مرگ اثر سو بلک
حلب در روح من ساکن است
مصاحبه با خالد خلیفه
کتاب های پیشنهادی