 
                        کتاب آرزوهای بزرگ | نشر نودا
من انتظار داشتم برای غذایی که دزدیدم کسی منتظرم باشد تا مرا دستگیر کند. اما خانم جو سرش گرم آماده شدن برای کریسمس بود. او پرسید: « کجا بودی؟» جو مخفیانه دو انگشتش را به هم گره زد و به من نشان داد. این علامت هشدار ما بود که خواهرم عصبانی است. خواهرم کج خلق بود.
من گفتم برای شنیدن صدای کریسمس پایین دهکده رفته بودم. خانم جو شام خوبی از ترشی پای خوک و مرغ پرشده درست کرده بود. پودینگ داشت میجوشید. آشکار بود که از گم شدن غذا و سوهان باخبر نشده بودند.
صفحه 13
 
                     
                            لمسکردن هم قوانین خود را دارد
معرفی کتاب کودک لمسکردن یا لمسنکردن، مسئله این است! نوشتهی هانتر ماناسکو
 
                            و تو تاوان گناهانت را خواهی داد!
به مناسبت کریسمس مروری بر کتاب سرود کریسمس نوشتهی چارلز دیکنز
 
                            چوبک علیه پوپولیسم ادبی
معرفی کتاب همهچیز فرو میپاشد: زندگی و آثار صادق چوبک نوشتهی حسن میرعابدینی
 
                                                     
                                                     
                                                     
                                                     
                                                     
                                                     
                                                     
                                                     
                                                     
                                                     
                                                     
                                                     
                                                     
                                                     
                                                     
                                                    