
«مطمئن نیستم. وجدان انسان چیز سادهای نیست. من بهدوستی تو اعتقاد دارم. اما چطور مطمئن باشم که فکر نکنی مجبوری بهخاطر بیمارت بهاینجا بیایی؟ پلیس تو را تا اینجا تعقیب خواهد کرد، و قسمنامۀ بقراط تو همۀ ما را بهمرگ محکوم خواهد کرد، و علاوه بر آن احساس جرمی همکه فکر میکنم داری مطرح است. میگویند تو با زن فورتنوم میخوابی. اگر این حرف درست باشد، سعی تو برای کفارۀ آن گناه ممکن است به معنی مرگ همۀ ما باشد.»
صفحه 246
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید