کتاب کتاب مادرم
نویسنده: آلبر کوئن
غروبهای جمعه که برای یهودیان آغاز روز مقدس شبات است، مادرم خودش را زیبا و آراسته میکرد. لباس ابریشمی سیاه و رسمیاش را میپوشید و خود را با جواهراتی که هنوز برایش باقی مانده بود میآراست. آخر من در نوجوانی مملو از فراغتم پسرکی دست و دلباز بودم و هر وقت گدایی پیر و دراز ریش میدیدم، اسکناسی به او میدادم. اگر دوستی از جعبه سیگار طلایم خوشش میآمد، آن جعبه مال او میشد. مادرم جواهراتش را در ژنو فروخته بود، وقتی من دانشجویی بودم با موهایی آشفته و سیاه و قلبی ساده، کم و بیش دیوانه اما مهربان. زیباترین جواهراتش را فروخته بود، زیورآلاتی که طفلک بینوا آن قدر بهشان میبالید و برای شکوه سادهاش در مقام دختر یکی از خاندانهای سرشناس روزگاران گذشته ضروری بودند.
صفحه ۱۰
- نام کتاب: کتاب مادرم
- مترجم: محمد مهدی شجاعی
- ناشر : ماهی
- تعداد صفحات: 145
- شابک: 9789642093700
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1400
- نوع جلد: شمیز،جیبی
- دسته بندی: داستان فرانسوی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
از مزرعهی پدری تا دانشگاه میزوری
معرفی کتاب استونر نوشتهی جان ادوارد ویلیامز
برای زن
مروری بر کتاب جستارهایی دربارهی زن اثر سوزان سانتاگ
خاطرات یک عشق گمشده
مروری بر کتاب مدونای پوستینپوش نوشتهی صباحالدین علی
کتاب های پیشنهادی